نوشته شده توسط : reza ranjbar

مکاشفه یوحنا  فصل  ۱

مقدمه (۱: ۱-۸)
۱-۳ مکاشفه‌ای که این کتاب به توصیف و تشریح آن می‌پردازد، مکاشفه عیسی مسیح است. عیسی این مکاشفه را به یوحنا داد تا به مسیحیان اموری را که می‌باید زود واقع شود (آیۀ ۱) نشان دهد. تا این لحظه که شما مشغول خواندن این کتاب هستید، بسیاری از وقایعی که در این کتاب تشریح شده‌اند، هنوز به وقوع نپیوسته‌اند. با وجود این وقت نزدیک است (آیۀ ۳) و اکنون که تقریبا دو هزار سال از زمان نوشته شدن این مطلب به دست یوحنا می‌گذرد، زمان به وقوع پیوستن این رویدادها نزدیکتر هم شده است (دوم پطرس ۳: ۸-۹ و تفسیر آن مشاهده شود).
یوحنا این مکاشفه را نبوت می‌خواند (آیۀ ۳) و می‌گوید خوشا به حال کسانی که آن را می‌خوانند یا می‌شنوند و سپس آن را نگاه می‌دارند. همین مطلب را می‌توان در مورد تمامی قسمت‌های کلام خدا یعنی کتاب مقدس گفت.

۴-۶ یوحنا مکاشفه را برای هفت کلیسای مشخص نوشت که در ایالت رومی آسیا قرار داشتند که امروزه این منطقه جزو خاک ترکیه است (آیۀ ۱۱ مشاهده شود). این کلیساها در شهرهای بزرگ این ایالت قرار داشتند. بنابراین، کتاب یوحنا می‌توانست به آسانی به دست دیگر کلیساهای این ایالت نیز برسد. اما ما باید این موضوع را به یاد داشته باشیم که این کتاب نه تنها برای کلیساهای آسیا، بلکه برای هر کلیسایی در هر دوران نوشته شده است، که البته شامل کلیسای دوران ما نیز می‌شود.
فیض و سلامتی برشما باد از او (خدا) که هست و بود و می‌آید (آیۀ ۴). هستی خدا آغاز و پایان ندارد و در واقع او مجددا می‌اید. بنابراین، هنگامی که مصیبت نهایی در پایان جهان نازل شد، همه مسیحیان باید این موضوع را به یاد داشته باشند که تمام اتفاقات در نهایت امر تحت کنترل خدا هستند و خدا حاکم بر همه شرایط و موقعیت هاست.
فیض و سلامتی همچنین از هفت روح نیز میآید. این که این هفت روح چه معنی دارند، دقیقا مشخص نیست اما بسیاری بر این باورند که آنها نمایانگر هفت بُعد یا ویژگی روح‌القدس هستند.
فیض و سلامتی همچنین از عیسی مسیح نیز می‌آید (آیۀ ۵) که شاهد امین است. یکی از اعمال عیسی این است که شاهد خدا باشد (یوحنا ۳: ۳۱-۳۴، ۱۸: ۳۷ مشاهده شود). عیسی همچنین در این آیه نخست زاده از مردگان خوانده می‌شود (مزمور ۸۹: ۲۷، اول قرنتیان ۱۵: ۲۰، کولسیان ۱: ۱۸ و تفسیر آنها مشاهده شود). بدن تمام ایمانداران در آسمان رستاخیز خواهد کرد، اما رستاخیز عیسی پیش از رستاخیز همه اتفاق افتاد، بنابراین، او «نخست زاده» است (اول قرنتیان ۱۵: ۲۳). عیسی همچنین رئیس پادشاهان جهان نیز هست. او پادشاه پادشاهان است (مکاشفه ۱۷: ۱۴). او خداوند و صاحب جهان و کائنات است (فیلیپیان ۲: ۹-۱۱). شیطان به عیسی همه ممالک جهان و جلال آنها را پیشنهاد کرد (متی ۴: ۸-۱۰). اما اکنون عیسی توسط اطاعت و مرگ خود نه تنها همۀ این ممالک را صاحب شده، بلکه بر شیطان نیز غلبه یافته است. مسیح نجات دهنده ماست. او ما را از گناهان ما به خون خود شست (عبرانیان ۹: ۱۴، ۱۰: ۱۰ و تفسیر آنها مشاهده شود). او ما را پادشاهان و کَهَنه ساخت (آیۀ ۶). قوم یهود مملکت کَهَنه نامیده شدند (خروج ۱۹: ۶). در اینجا نیز کلیسای مسیح مملکت کَهَنه نامیده شده‌اند (اول پطرس ۲: ۵ و ۹ و تفسیر آن مشاهده شود).

۷ مسیح با ابرها خواهد آمد (دانیال ۷: ۱۳، مرقس ۱۳: ۲۶، ۱۴: ۶۲). همه انسانها، چه ایماندار باشند و چه بی ایمان، او را خواهند دید و خواهند دانست که او پسر خداست. حتی آن سربازان رومی که وقتی او بر صلیب بود او را نیزه زدند، او را خواهند دید (زکریا ۱۲: ۱۰، یوحنا ۱۹: ۳۷). نه تنها اینها، بلکه همه کسانی نیز که امروزه ایمانشان را ترک کرده‌اند یعنی کسانی که به عیسی خیانت کرده‌اند و عملا او را دوباره به صلیب کشیده‌اند، هنگامی که برای داوری شدن به حضور عیسی بیایند، او را خواهند دید (عبرانیان ۶: ۴-۶). در آن روز جمیع طوایف (بی ایمانان) زمین سینه زنی خواهند کرد زیرا مسیح بر آنها داوری خواهد کرد ( متی ۲۴: ۳۰ مشاهده شود).

۸ من هستم الف و یا. «الف» نخستین حرف الفبا و «یا» آخرین حرف آن است. خدا در اینجا می‌گوید که او هم آغار و هم پایان است و از آغاز تا پایان وجود خواهد داشت. خدا آغاز و پایان هر چیز است. اما خود خدا نه آغازی دارد و نه پایانی و همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت (آیۀ ۴).

رؤیای پسر انسان (۱: ۹-۲۰)
۹ یوحنا شریک در مصیبتی است که بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مسیحی در عیسی است. او همچنین یکی از وارثان ملکوت عیسی است (رومیان ۸: ۱۷). همه کسانی که متعلق به ملکوت عیسی هستند، در این جهان با رنج و مصیبت روبرو خواهند شد (یوحنا ۱۶: ۳۳، اعمال ۱۴: ۲۲). چون یوحنا شاهد امین مسیح بود در جزیره‌ای مسمی به پطمس زندانی شد

۱۰-۱۱ یوحنا این مکاشفه را در روز خداوند یعنی در روز یکشنبه دریافت کرد. هنگامی که یوحنا مکاشفه را دریافت کرد در روح بود (آیۀ ۱۰) یعنی او از هشیاری روحانی عمیقی برخوردار بود که در این وضعیت امکان دریافت چنین مکاشفاتی برای او وجود داشت (اعمال ۱۰: ۱۰، ۲۲: ۱۷، دوم قرنتیان ۱۲: ۱-۴ مشاهده شود).

۱۲-۱۵ هفت چراغدان طلا (آیۀ ۱۲) نمایانگر هفت کلیسایی است که کتاب مکاشفه برای آنها فرستاده شد (آیۀ ۲۰ مشاهده شود). شبیه پسر انسان (آیۀ ۱۳) خود عیسای مسیح است (دانیال ۷: ۱۳). دانیال که از انبیای عهد عتیق بود، رؤیای مشابهی در مورد مسیح جلال یافته مشاهده کرد (دانیال ۷: ۹، ۱۰: ۵-۶).

۱۶ در این رؤیا مسیح هفت ستاره در دست راست خود داشت. این ستاره‌ها نمایانگر روح هفت کلیساها هستند (آیۀ ۲۰). از دهان او شمشیری دو دمه تیز بیرون می‌آمد که بیانگر کلام او (افسسیان ۶: ۱۷) و خصوصا بیانگر کلام داوری کننده اوست (عبرانیان ۴: ۱۲، مکاشفه ۲: ۱۶، ۱۹: ۱۵ و ۲۱ مشاهده شود).
چهره مسیح چون آفتاب بود. یوحنا قبلا مسیح جلال یافته را دیده بود. در آن زمان نیز چهره مسیح چون خورشید درخشنده بود (متی ۱۷: ۲).

۱۷-۱۸ هنگامی که یوحنا مسیح را در رؤیا دید، پیش پایهایش افتاد. سپس مسیح به او گفت: «ترسان مباش» (دانیال ۱۰: ۱۰-۱۲، متی ۱۷: ۶-۷ مشاهده شود).
مسیح سپس گفت که او اول و آخر است (الف و یا)، یعنی نامی که خدا در آیه هشتم به خودش می‌دهد (اشعیا ۴۴: ۶). مسیح گفت که کلیدهای موت و عالم اموات نزد اوست، یعنی او اقتدار کامل بر مرگ دارد.

۱۹-۲۰ مسیح به یوحنا حکم می‌کند که هر آنچه که دیده بود و قرار بود ببیند، بنویسد. هنگامی که ما کتاب مکاشفه را مطالعه می‌کنیم، نباید این موضوع را فراموش کنیم که آنچه که می‌خوانیم ثبت دقیق مکاشفه‌ای است که خود مسیح به یوحنا داد. ممکن است درک بعضی از قسمتهای این مکاشفه مشکل باشد، اما بدون توجه به این امر این موضوع را به یاد داشته باشیم که این مکاشفه از سوی خود مسیح داده شده و برای خیریت ما به نگارش درآمده است.
هفت ستاره فرشتگان هفت کلیسا هستند (آیه ۲۰). در این آیه واژه فرشتگان می‌تواند به معنای فرشته هر کلیسا باشد یا می‌تواند به معنای سخنگوی روحانی خاص هر کلیسا در نظر گرفته شود. مسیح توسط چنین فرشته یا سخنگویی، با هر یک از کلیساهایش سخن می‌گوید.
هفت کلیساها هفت چراغدان خوانده می‌شوند. آنها به این دلیل چراغدان خوانده می‌شوند زیرا وظیفه اصلی هر کلیسا این است که نور مسیح را به تمامی جهان بیفشاند. مسیح نور جهان است (یوحنا ۸: ۱۲) و ما چراغدانی هستیم که نور او از ما می‌تابد (متی ۵: ۱۴-۱۶ و تفسیر آن مشاهده شود).



:: بازدید از این مطلب : 41
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 فروردين 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

اگر احکام مرا نگاه دارید، در محبت من خواهید ماند، چنانکه من احکام پدر خود را نگاه داشته‌ام و در محبت او می‌مانم. ( انجیل یوحنا فصل ۱۵)

بازتاب:

برای ماندن در محبت مسیح، باید او را دوست بداریم. برای دوست داشتن او باید از او اطاعت کنیم. هر چه بیشتر از مسیح اطاعت کنیم، در محبت او خواهیم ماند و او و پدر آسمانی در ما خواهند بود.
هیچ راه دیگری برای شاد بودن در عیسی وجود ندارد به غیر از اعتماد کردن و اطاعت کردن. قسمت دوم آیه برای ما قرار داده شده است تا برای ما نمونه‌ای کامل باشد. خداوند عیسی احکام پدر خود را نگاه داشت. او هر آنچه کرد در اطاعت کامل از اراده خدا بود. او در شادی ابدی محبت خدا ماند. هیچ چیز هرگز حس محبت و شادی با او بودن را برهم نخواهد زد.

 

تفسیر کاربردی   مکاشفه یوحنا  فصل  ۱۴

بره و ۱۴۴۰۰۰ نفر (۱۴: ۱-۵)
۱ یوحنا، بره یعنی مسیح را می‌بیند که بر کوه صهیون ایستاده است. در این آیه کوه صهیون همان صهیون سماوی یا اورشلیم سماوی است (عبرانیان ۱۲: ۲۲ ؛ مکاشفه ۲۱: ۲، ۱۰ مشاهده شود). ۱۴۴۰۰۰ نفر که نام خدا و بره را بر پیشانی خود دارند نمایانگر همه ایمانداران همه دورانها هستند و تعداد آنها صرفا به ۱۴۴۰۰۰ نفر محدود نمی‌شود. آنها کسانی هستند که غالب شده‌اند و نیز کسانی هستند که بر آنها نامی جدید نوشته شده است (مکاشفه ۳: ۱۲ و تفسیر آن مشاهده شود).
بسیاری از دانشمندان کتاب مقدس معتقدند رقم ۱۴۴۰۰۰ که در این قسمت ذکر شده با آن عدد ۱۴۴۰۰۰ که در مکاشفه ۷: ۳-۴ ذکر شده به دو گروه متفاوت اشاره می‌کنند. در این آیه عدد ۱۴۴۰۰۰ به جای مسیحیان همه دورانها به کار رفته است. هیچکدام از کسانی که خدا آنها را مُهر کرده است گم نخواهند شد. بنابراین، ۱۴۴۰۰۰ نفری که در اینجا ذکر شده‌اند همان گروه عظیمی هستند که در مکاشفه ۷: ۹ به آنها اشاره می‌شود.

۲-۳ تنها کسانی که توسط مسیح خریده و مُهر شده‌اند می‌توانند سرود جدید پیروزی و نجات را در آسمان بسرایند.

۴ در این آیه یوحنا سه نکته در مورد گروه ۱۴۴۰۰۰ نفری می‌گوید. نکته اول اینکه آنها کسانی هستند که با زنان آلوده نشده‌اند. این جمله همچنین می‌تواند به این معنی باشد که آنان با پرستش خدایان دیگر یا پادشاهان و امپراطورها خود را آلوده نکرده‌اند. بر اساس تعلیم عهد عتیق، پرستش چیزی جز خدای واحد حقیقی در حکم زنا کردن است. هرگاه که قوم یهود به پرستش بُتها می‌پرداختند، انبیای یهود آنها را متهم به زناکاری می‌کردند (ارمیا ۳: ۶، ۲۰). دلیل این اتهام این بود که آنها «شوهر» حقیقی خود یعنی خدا را ترک کرده و به دنبال بُتها رفته بودند. در مکاشفه ۱۷: ۱-۲، شهر روم فاحشۀ بزرگ خوانده می‌شود که مردان زمین با آن مرتکب زنا شده‌اند. اما این ۱۴۴۰۰۰ نفر باکره هستند. آنها واقعا شایسته هستند که عروس باکره مسیح باشند (دوم قرنتیان ۱۱: ۲ ؛ مکاشفه ۲۱: ۹ مشاهده شود). آنها با بُتها مرتکب زنا نشده‌اند.
نکته دومی که یوحنا در مورد این ۱۴۴۰۰۰ نفر می‌گوید این است که آنها بره را هر کجا می‌رود متابعت می‌کنند یعنی آنها شاگردان امین و مطیع مسیح هستند.
نکته سوم اینکه آنها توسط مسیح خریده شده‌اند (مکاشفه ۵: ۹ و تفسیر آن مشاهده شود) تا نوبر برای خدا و بره باشند یعنی قربانیها برای خدا باشند.

۵ این ۱۴۴۰۰۰ نفر بی عیب هستند. توسط ایمانشان به مسیح آنها در برابر خدا عادل اعلام شده‌اند (رومیان ۳: ۲۲ ؛ ۵: ۲). لباسهای آنها با خون بره شسته شده و سفید گشته است (مکاشفه ۷: ۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود).

سه فرشته (۱۴: ۶-۱۳)
۶-۷ آنگاه فرشتۀ نخست انسانهای دنیا را می‌خواند تا توبه کنند و به سوی خدای زنده باز گردند: «از خدا بترسید و او را تمجید نمایید زیرا که زمان داوری او رسیده است» (آیۀ ۷). این آخرین هشداری است که به نژاد بشری داده می‌شود و این آخرین فرصتی است که برای نجات به آنها ارائه می‌شود. برخی دانشمندان کتاب مقدس معتقدند که این آخرین دعوت از انسانها، تحقق سخنانی است که عیسی بر زبان آورد: «و لازم است که انجیل اول بر تمامی امتها موعظه شود» (مرقس ۱۳: ۱۰).

۸ آنگاه فرشته دوم می‌گوید: «منهدم شد بابل عظیم» (اشعیا ۲۱: ۹). در ایام عهد عتیق، بابل به جهت ثروت و شرارتش، شهری مشهور بود (دانیال ۴: ۲۸-۳۰ ؛ اول پطرس ۵: ۱۳ و تفسیر آن مشاهده شود). بنابراین، ما می‌توانیم چنین برداشت کنیم که نام «بابل» می‌تواند به هر شهر، پادشاهی یا قدرت شریری اشاره داشته باشد. زمانی که یوحنا در قید حیات بود، شهر روم «بابل» خوانده می‌شد. بابل از خمر غضب زنای خود جمیع امتها را نوشانید یعنی همۀ امتها در فساد و بت پرستی او سهیم شدند و بدین سبب غضب خدا را بر خود آوردند (ارمیا ۵۱: ۷ ؛ مکاشفه ۱۷: ۱-۲ مشاهده شود).

۹-۱۱ آنگاه فرشته سوم داورییی را که باید بر تمام کسانی که نشان وحش را بر خود دارند نازل شود، توصیف می‌کند یعنی بر همه کسانی که توبه نکرده و به سوی مسیح باز نگشته‌اند (مکاشفه ۱۳: ۱۶-۱۷).
کسانی که نشان وحش را دارند از خمر غضب خدا خواهند نوشید (مزمور ۷۵: ۸ ؛ ارمیا ۲۵: ۱۵-۱۷). «خمر غضب خدا» پیاله خشم وی بیغش آمیخته شده است یعنی با آب یعنی رحمت خدا آمیخته نیست. در داوری نهایی خدا، بر کسانی که نشان وحش را بر خود دارند، به هیچ وجه اثری از رحمت الهی دیده نمی‌شود. این اشخاص به آتش و کبریت برای همیشه معذب خواهند شد (پیدایش ۱۹: ۲۴ ، ۲۸ ؛ مرقس ۹: ۴۴ ؛ لوقا ۱۷: ۲۹).

۱۲ پس باشد همه کسانی که مسیحی هستند تا به انتها قوی و نیرومند باقی بمانند تا مبادا داوری الهی بر آنها نیز نازل شود.

۱۳ سپس در رؤیای یوحنا صدایی از آسمان شنیده می‌شود: «خوشحالند مردگانی که در خداوند می‌میرند» در ایام زندگی یوحنا بسیاری از مسیحیانی که از ایمانشان دست نمی‌کشیدند و امپراطور یا خدایان دیگر را نمی‌پرستیدند، محکوم به مرگ می‌شدند. اما آنها صاحب پاداشی جاودانی یعنی صاحب آرامی ابدی می‌شدند (عبرانیان ۴: ۱). یوحنا می‌نویسد که اعمال ایشان یعنی اعمال مبتنی بر ایمان و محبت آنها از عقب ایشان می‌رسد که این سخن به این معناست که خبر اعمال نیکوی آنها به آسمان نیز می‌رسد.

زمان درو کردن زمین (۱۴: ۱۴-۲۰)
۱۴-۱۵ یوحنا کسی را که مثل پسر انسان است می‌بیند (دانیال ۷: ۱۳-۱۴) که در دستش داسی تیز دارد (آیۀ ۱۴). البته این شخص مسیح است. در کتاب مقدس داس نشانۀ داوری است. عادلان در ملکوت خدا جمع شده و شریران به آتش جهنم افکنده خواهند شد (ارمیا ۵۱: ۳۳ ؛ متی ۱۳: ۳۰، ۳۶-۴۳ ؛ مرقس ۴: ۲۶-۲۹).

۱۶ سپس مسیح، که مثل «پسر انسان» است، داس خود را به زمین به حرکت در می‌آورد. هنگامی که این کار را انجام می‌دهد، کرنای هفتم به صدا در می‌آید و آغاز داوری نهایی را اعلام میکند (مکاشفه ۱۱: ۱۵ ، ۱۵: ۱ و تفسیر آن مشاهده شود).

۱۷-۱۸ آنگاه یوحنا فرشته‌ای را می‌بیند که او نیز داسی تیز در دست دارد. سپس فرشته دیگری که بر آتش مسلط است (مکاشفه ۸: ۳-۵) به فرشته داس در دست می‌گوید که خوشه‌های مو زمین را بچین زیرا انگورهایش رسیده است. انگورها نمایانگر کسانی است که نشان وحش را بر خود دارند یعنی کسانی که توبه نکرده و به سوی خدا بازگشت نکرده‌اند.

۱۹-۲۰ در این آیات ما در مورد این که چه اتفاقی برای شریران می‌افتد، توصیف دیگری می‌بینیم. آنها نه تنها بریده شده و درون آتش ریخته می‌شوند، بلکه همچنین همانند انگور زیر پای خدا پایمال می‌شوند (اشعیا ۶۳: ۱-۶ ؛ یوئیل ۳: ۱۲-۱۳ ؛ مکاشفه ۱۹: ۱۵). خون کسانی که نشان وحش را بر خود دارند جاری شده، دریاچه‌ای را بوجود می‌آورد که دو متر عمق و سیصد کیلومتر طول دارد!



:: بازدید از این مطلب : 44
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 فروردين 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

۳۹ و اراده پدری که مرا فرستاد این است که از آنچه به من عطا کرد، چیزی تلف نکنم بلکه در روز بازپسین آن را برخیزانم. ۴۰ و اراده فرستنده من این است که هر که پسر را دید و بدو ایمان آورد، حیات جاودانی داشته باشد و من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید. ( انجیل یوحنا فصل ۶)

ازتاب:

این وعده خداوند است که هر کس به مسیح داده شود نجات یابد و تا زمان برخاستن از مردگان حفظ شده و پس از قیام یافتن به خانه آسمانی برده شود. اراده خدا این است که هر که پسر را دید و بدو ایمان آورد، حیات جاودانی داشته باشد. هر شخص باید ببیند و بشناسد که عیسی مسیح پسر خداست و نجات دهنده جهان. سپس او باید به وی ایمان نیز بیاورد. این بدین معناست که به وسیله عمل قطعی ایمان باید خداوند عیسی را به عنوان نجات دهنده شخصی خود بپذیرد. هر کس چنین کند، حیات جاودان را کسب کرده و در روز بازپسین او نیز برخواهد خاست.
عیسی به تمام کسانی که به او ایمان می‌‌آورند، زندگی روحانی جدیدی می‌بخشد. یقیناً آنانی را که بر روی زمین به ایشان حیات روحانی داده است، در روز بازپسین نیز، با حیاتی ابدی بر می‌‌خیزاند.



:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 بهمن 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 

اما وطن ما در آسمان است که از آنجا نیز نجات دهنده یعنی عیسی مسیح خداوند را انتظار می‌کشیم، ( فیلیپیـان فصل ۳)

بازتاب:

ایماندران شهروندان آسمان هستند ولی این امر بدین معنا نیست که ایمانداران مسیحی شهروندان زمینی کشورهایشان نیستند، بلکه در قبال دولتهای زمینی خود مسئول نیز هستند. ولی اول باید به خداوندی که در آسمان است وفادار باشند. ایمانداران در این جهان، چون غریبان و بیگانگان هستند. بنابراین، ایماندران به عوض تکیه بر ملیت، قوم، نژاد، زبان و غیره باید به عیسی مسیح فخر و اعتماد کنند. ما نباید یکدیگر را به دو گروه "خارجی" و "داخلی" تقسیم کنیم، زیرا که همۀ ما در اینجا غریب و بیگانه هستیم و وطن اصلی ما آسمان است. در آسمان، همۀ ما هموطن خواهیم بود.
ما نه فقط شهروندان آسمان هستیم، بلکه منتظر آمدن نجات دهنده یعنی عیسی مسیح خداوند نیز هستیم تا از آسمان بیاید! انتظار کشیدن در واقع با زبانی قوی بیانگر این مطالب است که کسی به چیزی که قرار است به وقوع بپیوندد ایمان راسخ دارد. این امر یعنی سر و گردن را بلند کردن برای دیدن یا شنیدن چیزی که به وجود آن اطمینان داریم. پس بیایید با اشتیاق منتظر بازگشت خداوند و نجات دهندۀ خود باشیم.

  تفسیر کاربردی   انجیل یوحنا  فصل  ۱۰

شبان و گوسفندان (۱۰: ۱-۲۱)
۱ عیسی بلافاصله بعد از اینکه به فریسیان کوری شان را گوشزد کرد (یوحنا ۹: ۳۹-۴۱)، شروع به تعلیم در مورد شبان نیکو نمود. بر طبق عهد عتیق، رهبران یهود می‌‌بایست دیدبانان و شبانان بنی اسرائیل می‌‌بودند، لیکن ایشان در انجام وظیفه خود کوتاهی کرده بودند و کور شده، فاقد ادراک بودند (اشعیا ۵۶: ۹-۱۱). ایشان چوپانانی دروغین بودند. آنان شبیه به دزد و راهزنی بودند که از در وارد آغل گوسفندان نمی‌‌شدند.

۲-۳ شبان حقیقی (مسیح) همواره از در داخل می‌‌شود و آشکارا می‌‌آید. وی گوسفندانش را صدا می‌‌زند و آنها او را می‌‌شناسند.

۴-۶ گوسفندان تنها به دنبال آن شبانی روان می‌شوند که صدای او را بشناسند؛ صدای شبان دروغین برای آنها آشنا نیست.
در عهد عتیق خدا خود شبان بنی اسرائیل بود (مزمور ۲۳: ۱؛ حزقیال ۳۴: ۱۵-۱۶). لیکن اکنون عیسی را تعیین نموده تا شبان ما باشد؛ او همچنین کمک شبانان، یعنی کشیشان و معلمینی را برای کلیسا تعیین کرده است (اعمال رسولان ۲۰: ۲۸-۳۱ مشاهده شود). پولس رسول «کمک شبان» اصلی عیسی بود (یوحنا ۲۱: ۱۵-۱۷ مشاهده شود). پطرس نیز در رسالۀ اول خود برای ما نوشته که کمک شبانان حقیقی چگونه باید رفتار کنند (اول پطرس ۵: ۱-۴ و تفسیر آن مشاهده شود).

۷ عیسی درِ گوسفندان است. وی دری است که گوسفندان از آن وارد آغل شده، احساس ایمنی می‌کنند. به همان ترتیب، عیسی «در» یا راهی است که به واسطه آن ایمانداران وارد آسمان شده، حیات جاودانی می‌یابند (یوحنا ۱۴: ۶).

۸ عیسی فرمود: «جمیع کسانی که پیش از من آمدند دزد و راهزن هستند». این بدین معنی است که تمام کسانی که پیش از طلوع آفتاب می‌آیند شبانان حقیقی نیستند. شبان حقیقی به هنگام طلوع آفتاب می‌آید تا گوسفندان را به چرا ببرد؛ هر که پیش از آن بیاید دزد است.
دزد از در وارد نمی‌‌شود. هر که بخواهد شبان حقیقی باشد، باید از در داخل شود؛ این کسی نیست جز مسیح. اگر بخواهیم دیگران را نجات دهیم، باید ابتدا خود نجات یافته باشیم.

۹ من در هستم. هیچ کس نمی‌‌تواند داخل آسمان گردد مگر به واسطه مسیح (یوحنا ۱۴: ۶). یعنی هیچ کس جز به واسطه مسیح نمی‌‌تواند نجات یابد (اعمال رسولان ۴: ۱۲). تنها یک در وجود دارد.

۱۰ شبان دروغین یعنی دزد برای صدمه زدن می‌آید. وی گرگی است در لباس گوسفند (متی ۷: ۱۵؛ اعمال رسولان ۲۰: ۲۹).
لیکن شبان نیکو نزد گوسفندان، یعنی ایمانداران می‌آید تا حیات یابند و آن را زیادتر حاصل کنند. شبان دروغین هلاکت به همراه می‌آورد، لیکن شبان نیکو حیات می‌آورد و این حیاتی است جاودانی (آیۀ ۲۸) که با ایمان شخص آغاز شده، هرگز پایان نمی‌‌پذیرد (یوحنا ۳: ۱۵؛ ۸: ۵۱ و تفسیر آنها مشاهده شود). حیاتی که عیسی می‌دهد حیاتی است روحانی، حیاتی که با تمام پُری خدا پُر شده است (افسسیان ۳: ۱۹). آن حیاتی است مملو از شادی و سلامتی و قدرت که تا ابد دوام می‌یابد.



:: بازدید از این مطلب : 126
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 دی 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

با ایه امروز را شروع میکنیم

۵ و اگر از شما کسی محتاج به حکمت باشد، سوال بکند از خدایی که هر کس را به سخاوت عطا می‌کند و ملامت نمی‌نماید و به او داده خواهد شد. ( یعقوب فصل ۱)

بازتاب:

همۀ مسیحیان دائما در مسیر تکامل و بلوغ روحانی پیش می‌روند. هر یک از ما دارای کمبودها و نقایصی می‌باشیم. آنچه که ما بیش از هر چیز محتاجش هستیم، همانا حکمت است. در این آیه وعده‌ای بسیار عطیم نهفته است: اگر کسی از ما به حکمت محتاج است، کافیست که از خدا سوال نماید و به او داده خواهد شد. خدا حکمت کافی و مورد نیاز ما را به ما عطا خواهد نمود. خدا ما را به خاطر کمبود حکمتمان ملامت نخواهد کرد. او ما را به خاطر جهالتمان مورد باز خواست و توبیخ قرار نخواهد داد. خدا پدر مهربان آسمانی ماست و اگر از او طلب نماییم او به فراوانی به ما حکمت عطا خواهد فرمود.
حکمت با دانش متفاوت است. ما با تکیه بر نیرو و تلاش خود دانش کسب می‌کنیم. ما به جهت کسب دانش، به مدرسه و دانشگاه رفته و زیر دست استادان علم می‌آموزیم. ولی حکمت حقیقی هدیۀ خداست. حکمت از دانش مهم‌تر است، زیرا که تنها به وسیلۀ حکمت قادر به استفادۀ صحیح از دانشمان خواهیم بود. بدون وجود حکمت، بهرۀ چندانی از دانش خود نخواهیم برد.

 



:: بازدید از این مطلب : 96
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 13 دی 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

تفسیر کاربردی   انجیل یوحنا  فصل  ۱۸

دستگیری عیسی (۱۸: ۱-۱۴)
(متی ۲۶: ۴۷-۵۶؛ مرقس ۱۴: ۴۳-۵۲؛ لوقا ۲۲: ۴۷-۵۳)
۱-۱۱ مرقس ۱۴: ۴۳-۵۲ و تفسیر آن مشاهده شود.

۱۲-۱۳ عیسی توسط دسته‌ای از سربازان رومی و برخی از مامورین یهود دستگیر شد. همچنین جمعیتی با ایشان بود که از سوی رهبران یهود فرستاده شده بود (مرقس ۱۴: ۴۳). عیسی را بعد از دستگیری ابتدا برای بازپرسی، نزد حنا، کاهن اعظم پیشین بردند. حنا پدر زن قیافا، کاهن اعظم وقت بود.

۱۴ یوحنا ۱۱: ۴۹-۵۲ و تفسیر آن مشاهده شود.

عیسی در حضور حنا، و انکار پطرس (۱۸: ۱۵-۲۷)
(متی ۲۶: ۶۹-۷۵؛ مرقس ۱۴: ۶۶-۷۲؛ لوقا ۲۲: ۵۴-۶۲)
۱۵-۱۸ مرقس ۱۴: ۶۶-۶۸ و تفسیر آن مشاهده شود.

۱۹ در بین نویسندگان انجیل‌ها، تنها یوحنا به بازپرسی عیسی در حضور حنا اشاره می‌کند. در آیه ۱۹ حنا کاهن اعظم خوانده شده است. وی قبلا کاهن اعظم بود، اما رومیها او را از مقام خود برکنار کردند. اما بر طبق شریعت یهود، کاهن اعظم برای تمام عمر منصوب می‌شد. بنابراین، بسیاری از یهودیان هنوز حنا را «کاهن اعظم» می‌خواندند.
رهبران یهود ابتدا عیسی را نزد حنا بردند زیرا که بر طبق شریعت یهود، بازجویی و محکوم کردن یک شخص در یک روز قانونی نبود. صدور حکم می‌بایست به روز بعد از بازجویی موکول شود. لذا از آنجایی که یهودیان نمی‌خواستند یک روز تمام را صبر کنند، همان شب عیسی را نزد حنا بردند. بدینسان ایشان می‌توانستند شرعا او را به شورای دادرسی برده، حکم صادر کنند (آیۀ ۲۴ مشاهده شود).
یوحنا گزارش می‌دهد که حنا از عیسی بازجویی کرد؛ این کار به خودی خود خلاف شرع بود. بر طبق شریعت یهود، قاضی یا رئیس دادگاه نمی‌توانست مستقیما از متهم بازجویی کند. لازم بود که شاهدانی برای گواهی دادن حضور داشته باشند، بعضی به نفع او و بعضی دیگر علیه او.

۲۰-۲۱ از آنجایی که حنا بر خلاف شرع یهود عمل می‌نمود، عیسی نیز مستقیما به سوالات او پاسخ نداد. در عوض وی فرمود که تمام تعالیمش در مکانهای عمومی داده شده‌اند. بسیاری گفته‌های او را شنیده بودند؛ پس می‌بایست ایشان به عنوان شاهد خوانده شوند. عیسی فرمود: «در خفا سخن نگفته‌ام. چرا از من سوال می‌کنی؟ از کسانی که شنیده‌اند بپرس».

۲۲ سپس یکی از خادمان از خشم به صورت عیسی سیلی زد.

۲۳ عیسی به خادم فرمود که اگر گفتۀ او را نمی‌پسندد، باید علیه او شهادت دهد و کتک زدن یک متهم کاملا بر خلاف شرع است.

۲۴ حنا مشاهده کرد که سوال کردن از عیسی فایده‌ای ندارد، لذا او را نزد قیافا، کاهن اعظم وقت فرستاد. احتمال دارد که این جلسات با حنا و قیافا، هر دو در ساختمانهای مختلف هیکل انجام شده باشد. جلسۀ دوم جلسه رسمی شورای یهود بود که ریاست آن بر عهدۀ قیافا کاهن اعظم بود. این جلسه در مرقس ۱۴: ۵۳-۶۵ توصیف شده است.

۲۵-۲۷ مرقس ۱۴: ۶۹-۷۲ و تفسیر آن مشاهده شود.

عیسی در حضور پیلاطس (۱۸: ۲۸-۴۰)
۲۸ بعد از آنکه شورا عیسی را به خاطر کفر گویی محکوم کرد (مرقس ۱۴: ۶۳-۶۴ و تفسیر آن مشاهده شود). او را به دیوانخانه (کاخ) پیلاطس، والی یا فرماندار رومی بردند (مرقس ۱۵: ۱ و تفسیر آن مشاهده شود).
از آنجایی که هفته عید فصح بود، یهودیان نمی‌خواستند که وارد کاخ پیلاطس شوند زیرا او یک غیر یهودی بود. اگر یک یهودی به خانۀ یک کافر می‌رفت، مدت هفت روز نجس می‌شد و نمی‌توانست در هیچ عید مذهبی در آن روزها شرکت جوید. بنابراین اگر یهودیان به درون کاخ پیلاطس می‌رفتند، نمی‌توانستند در هیچ یک از مراسم مذهبی و ضیافت‌های فصح در آن هفته شرکت کنند (مرقس ۱۴: ۱۲ و تفسیر آن مشاهده شود).
توجه داشته باشید که یهودیان فکر می‌کردند که اجتناب از نجس شدن شرعی، مهم‌تر از اجتناب از قتل یک مرد بی گناه است! ایشان جسم خود را طاهر نگاه می‌داشتند، لیکن دلشان نجس بود (متی ۲۳: ۲۸ مشاهده شود)!

۲۹ از آنجایی که رهبران یهود به داخل کاخ پیلاطس نرفتند، پیلاطس نزد آنان آمد. وی می‌خواست که یهودیان را خشنود سازد و می‌خواست که صلح را در ایالتی که والی آن بود، حفظ کند. وی از یهودیان سوال کرد که اتهام عیسی چیست.

۳۰ یهودیان عیسی را متهم به کفر گویی کردند (مرقس ۱۴: ۶۴). این اتهام برای پیلاطس مهم نبود؛ در نظر او، این یک موضوع مذهبی یهودی بود. رومیان معمولا خود را درگیر امور مذهبی ایالتهایشان نمی‌کردند. دغدغۀ ایشان تنها در مورد امور نظامی و سیاسی و حفظ صلح بود (اعمال رسولان ۱۸: ۱۲-۱۶ مشاهده شود).
بنابراین یهودیان ابتدا مستقیما به سوال پیلاطس پاسخ ندادند. ایشان نمی‌توانستند اتهامی بر عیسی وارد آورند که طبق قوانین روم، سزاوار حکم اعدام باشد. به هر حال، هدف اصلی ایشان این بود که پیلاطس را وادار سازند حکم اعدام عیسی را صادر کند. لذا به پیلاطس گفتند: «لازم نیست که بپرسی اتهامات چیست. می‌توانی مطمئن باشی که عیسی مجرم است چرا که در غیر این صورت او را نزد تو نمی‌آوردیم. فقط قضاوت ما را بپذیر». سربازان پیلاطس بنا به تقاضای یهودیان در دستگیری عیسی شرکت داشتند (آیۀ ۱۲)؛ اکنون یهودیان می‌خواستند که پیلاطس مطابق میل ایشان حکمی صادر کند.

۳۱ لیکن پیلاطس می‌دانست که اتهام علیه عیسی یک موضوع مذهبی است؛ به همین جهت، ابتدا از صدور حکم امتناع ورزید.
لیکن یهودیان می‌خواستند که عیسی اعدام شود و بر طبق قانون رومی تنها مامورین رومی می‌توانستند مجرمین را اعدام کنند.

۳۲ یهودیان از آوردن عیسی نزد پیلاطس هدف دیگری نیز داشتند. ایشان می‌خواستند که عیسی از طریق مصلوب شدن کشته شود (یعنی شیوۀ اعدام رومی)، و نه از طریق سنگسار شدن (روش یهودی اعدام). در عهد عتیق نوشته شده است: ... آنکه بر دار آویخته شود، ملعون خدا است (تثنیه ۲۱: ۲۳). طبق این حکم شریعت موسی، جسد مجرمین بعد از اعدام از درخت آویزان می‌شد، تا همه سرنوشت وحشتناک چنین افرادی را دیده، از آن درس عبرت بگیرند. یهودیان می‌خواستند که عیسی از طریق مصلوب شدن کشته شود تا در نظر یهودیان خوار و پست شود. لیکن تنها رومیان می‌توانستند مجرمین را مصلوب سازند، و این علت دیگر آوردن عیسی نزد پیلاطس بود.
یوحنا علت دیگری را برای اعدام عیسی به وسیله صلیب بازگو می‌کند، و آن علت به خدا مربوط می‌شد. این امر پیشگویی عیسی را در مورد نحوه مرگ خود متحقق می‌ساخت (متی ۲۰: ۱۹؛ یوحنا ۱۲: ۳۲ و تفسیر آنها مشاهده شود).
بنابراین در اینجا یهودیان به پیلاطس «اتهام خاصی» را که علیه عیسی وارد می‌دانستند، بازگو کردند؛ اتهام این بود که او سعی داشت خود را پادشاه یهودیان سازد. پیلاطس چنین اتهامی را مورد توجه قرار می‌داد، زیرا اگر کسی ادعای پادشاهی می‌کرد، این جرمی علیه امپراطور روم به شمار می‌رفت (مرقس ۱۵: ۱؛ یوحنا ۱۹: ۱۲ و تفسیر آنها مشاهده شود). در نظر رومیان تنها یک پادشاه می‌توانست وجود داشته باشد و آن امپراطور روم بود. رومیان هر که را که سعی می‌کرد خود را پادشاه سازد، شورشی و دشمن امپراطور تلقی می‌کردند.

۳۳ هنگامی که پیلاطس این اتهام را شنید، عیسی را کنار کشید و از او سوال کرد: «آیا این اتهام حقیقت دارد؟ آیا تو پادشاه یهود هستی؟» (مرقس ۱۵: ۲ مشاهده شود). عیسی یقینا به افراد شورشی و آن نوع مردمانی که ادعای سلطنت می‌کردند، شباهتی نداشت! پیلاطس می‌دانست که این اتهام بیجا است.

۳۴ عیسی از پیلاطس سوال کرد که آیا این امر را از خود گفته است یا فکری بوده که رهبران یهود به او منتقل کرده‌اند. اگر این فکر خود پیلاطس بود، قطعا می‌بایست تصور وی از عیسی، یک پادشاه دنیوی باشد؛ و عیسی چنین پادشاهی نبود. لیکن اگر اتهام ناشی از تفکر یهودیان بوده باشد، در این صورت منظور ایشان یک «پادشاه» مذهبی یعنی مسیحا بوده است؛ و عیسی به راستی مسیحا بود. لذا عیسی نمی‌توانست به سوال پیلاطس مبنی بر اینکه «آیا تو پادشاه یهود هستی؟» به سادگی پاسخ «آری» یا «نه» بدهد، زیرا که پاسخ پیلاطس بستگی داشت به تصوری که او از «پادشاه» داشت.

۳۵ پیلاطس به عیسی پاسخ داد: «مگر من یهود هستم؟ چرا باید چنین فکری بکنم؟ این فکر رهبران خودتان است».
پیلاطس نمی‌دانست که عیسی چه کرده است که تا این حد خشم رهبران یهود را بر انگیخته است. او مطمئن بود که عیسی قوانین رومی را نقض نکرده است. پس پرسید: «چه کرده ای»؟

۳۶ عیسی فرمود: «ملکوت من از این جهان نیست». وی تصدیق کرد که یک «پادشاه» است لیکن نه آن نوع پادشاهی که پیلاطس تصور می‌کرد. اگر وی پادشاهی زمینی بود، در آن صورت با زور با رومیان به طریق پادشاهان زمینی می‌جنگید. ملکوت او ملکوتی روحانی بود، نه ملکوتی زمینی. وی نیازی نداشت که با کمک اسلحه زمینی بجنگد. ملکوت عیسی ملکوت خدا بود (مرقس ۱: ۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود).
چقدر احمقانه می‌بود اگر پیلاطس تصور می‌کرد که وی پادشاه زمینی یهودیان است. آیا در این صورت ایشان سعی می‌کردند که پادشاه خود را دستگیر کنند و بکشند؟ البته که نه.

۳۷ پیلاطس آنگاه گفت: «پس تو پادشاه هستی»! عیسی پاسخ داد: «تو می‌گویی که من پادشاه هستم». عیسی به راستی یک پادشاه بود. پادشاه قلمرویی بس بزرگتر از امپراطوری روم!
به راستی نیز عیسی از سوی خدا به جهان فرستاده شد تا در مورد این ملکوت شهادت دهد. ملکوت خدا ملکوتی حقیقی بود، تنها ملکوتی که تا به ابد دوام خواهد داشت. این همان راستی است که عیسی آمد تا در مورد آن شهادت دهد. کسانی که از راستی هستند، یعنی کسانی که طرفدار راستی می‌باشند، به عیسی گوش فرا داده، به او ایمان می‌آورند (اول یوحنا ۴: ۶ مشاهده شود).

۳۸ «راستی چیست»؟ انسان چطور می‌تواند راستی را بشناسد؟ پیلاطس می‌خواست بداند. کسی چیزی می‌گوید، دیگری چیز دیگری می‌گوید. چه کسی می‌تواند بگوید «راستی» چیست؟
عیسی می‌توانست بگوید که راستی چیست! عیسی خود راستی بود (یوحنا ۱۴: ۶). وی پُر از فیض و راستی بود (یوحنا ۱: ۱۴). او کلام خدا را که راستی است، بیان می‌کرد (یوحنا ۱۷: ۱۷). انسان بی ایمان می‌گوید: «نمی توانم کلام خدا را بپذیرم زیرا که نمی‌توانم راستی را بشناسم». عیسی فرمود: «به من ایمان بیاور. آنگاه راستی را خواهی شناخت» (یوحنا ۸: ۳۲).
پیلاطس فکر نمی‌کرد که با سوال کردن از عیسی بتواند راستی را فرا گیرد، لذا به بازجویی خاتمه داد. لیکن فهمید که عیسی بی گناه است و به یهودیان گفت: «من در این شخص هیچ عیبی نیافتم».

۳۹-۴۰ سپس به این امر اشاره کرد که قصد دارد عیسی را آزاد سازد. در هر عید فصح رسم بر این بود که والی رومی یک زندانی یهودی را به عنوان نشانۀ دوستی با یهودیان آزاد سازد. لیکن یهودیان تحت نفوذ کاهنان اعظم (مرقس ۱۵: ۱۱) خواستند که زندانی دیگری یعنی برابا به جای او آزاد شود. یوحنا بیان می‌دارد که برابا دزد بود. برابا شورشی را علیه رومیان رهبری کرده بود و احتمالا در بین قوم یهود محبوبیت داشت. برابا می‌بایست آزاد شود و عیسی اعدام! یهودیان یک یاغی را به پسر خدا ترجیح دادند (مرقس ۱۵: ۶-۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود).
ببینید که یهودیان چقدر دروغگو و فریبکار بودند! ایشان آزاد شدن مردی را خواهان بودند که مرتکب همان جرمی شده بود که ایشان به دروغ به عیسی نسبت می‌دادند، یعنی شورش علیه امپراطور روم!



:: بازدید از این مطلب : 117
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 7 آبان 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

لیکن کسی که از آبی که من به او می‌دهم بنوشد، ابداً تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او می‌دهم در او چشمه آبی گردد که تا حیات جاودانی می‌جوشد.» ( انجیل یوحنا فصل ۴)

بازتاب:

آبی که عیسی می‌دهد حقیقتاً تشنگی را برطرف می‌سازد. هر کس که از برکات و بخششهای او بنوشد، هرگز دوباره تشنه نمی‌گردد. نه فقط مزیت‌های برکات او قلبها را پُر و لبریز می‌سازد بلکه از درون آنها نیز تراوش کرده و سبب برکات دیگران نیز خواهد شد. آنها مانند چشمه‌ای خروشان خواهند بود که پیوسته و تا ابدیت می‌جوشند.
همه چیزهای زمینی نمی‌تواند قلب انسان را پُر سازد. ولی برکت‌های مسیح نه تنها قلب را پُر می‌سازد بلکه آنها بقدری زیاد هستند که همه قلبها را شامل می‌شوند. لذات این دنیا برای سالهای کوتاهی است ولی لذاتی که مسیح می‌بخشد تا حیات جاودانی ادامه خواهند داشت.



:: بازدید از این مطلب : 99
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 7 آبان 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

تو را حکمت خواهم آموخت و به راهی که باید رفت ارشاد خواهم نمود و تو را به چشم خود که بر تو است نصیحت خواهم فرمود. ( مزامیر فصل ۳۲)

بازتاب:

خدا وعده می‌دهد که فرزندان خود را به راه درست هدایت کند. او روح‌القدس را برای ما فرستاد تا ما را به راههای او هدایت کند؛ او به ما فراتر از حد تصور ما اهمیت می‌دهد. روح‌القدس نسبت به آشکار نمودن گنجینه‌های با شکوه حقانیت و راستی خدا کاملا پایبند و وفادار است. خدا نظارت و مشورت خود را در تمام تصمیمات زندگی به فرزندانش عرضه می‌دارد. از خداوند بخواهید تا شما را تعلیم دهد؛ از او بخواهید تا شما را تعلیم پذیر بسازد؛ او هر دو را برای شما انجام خواهد داد.
بسیاری از مردم از خداوند می‌خواهند که آنها را هدایت کند اما آنها هیچ پاسخی دریافت نمی‌کنند؛ آنها از خداوند جدا شده‌اند؛ زیرا گناه اعتراف نشده در قلب آنها هست. آنها حقیقتاً به دنبال نقشه خداوند برای زندگی خود نیستند؛ آنها صرفا امیدوارند خداوند نقشه‌ای را که آنها از قبل برای زندگی خود کشیده‌اند مورد تایید قرار دهد.



:: بازدید از این مطلب : 178
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۲۵ که همه بشر را روزی می‌دهد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ( مزامیر فصل ۱۳۶)

بازتاب:

رحمت همیشه پایدار خدا یکی از زیباترین جواهرات در میان گنجینه بزرگ برکات مسیحی است. او مددکار، نجات دهنده و روزی دهنده‌ای اعجاب انگیز است؛ اگر برای وعده محبت بدون پایان پدر آسمانی ما نبود، ایمانداران هیچ آرامش زمینی در جان و زندگی خود نداشتند. با آگاهی از اینکه محبت خدا تا به ابد برای فرزندان ایمان تضمین شده است، از اینرو ما از اینکه خداوند هرگز ما را رها نمی‌کند، و هرگز زندگی و حیات ابدی را از ما پس نمی‌گیرد، و هرگز ما را از قوت خود برای مقابله با سختیها محروم نمی‌کند؛ می‌توانیم احساس سعادت و خوشبختی کنیم.

 تفسیر کاربردی   اعمال رسولان  فصل  ۱۸

در قرنتس (۱۸: ۱-۱۱)
۱-۳ قرنتس شهر مهمی در جنوب یونان بود (اول قرنتیان: مقدمه مشاهده شود). هنگامی که پولس برای اولین بار از آتن وارد شد، هیچ کس را در شهر نمی‌شناخت. اما به زودی یک یهودی به نام اکیلا و همسرش پرسکله را ملاقات کرد. اکیلا همانند پولس یک خیمه دوز بود. پولس هر جا که می‌رفت، با خیمه دوزی تامین معاش می‌نمود (اعمال ۲۰: ۳۴؛ اول تسالونیکیان ۲: ۹؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۷-۸ مشاهده شود). در روزگار پولس، حتی یهودیان بسیار تحصیل کرده نیز زندگی خود را با کارهای دستی تامین می‌کردند. به عنوان مثال، کاتبین (معلمین) یهودی برای تعالیم خود مزدی تقاضا نمی‌کردند، بلکه برای امرار معاش حرفه‌ای پیشه می‌کردند.
زمانی که پولس و اکیلا در قرنتس زندگی می‌کردند، امپراطور روم کلودیوس بود. هنگامی که انجیل مسیح برای نخستین بار در روم موعظه شد، یهودیان ساکن آنجا چنان آشوب و غوغایی بر ضد آن به پا کردند که کلودیوس برآشفت و تمامی یهودیان را از روم بیرون کرد. به این دلیل بود که اکیلا و پرسکله روم را به قصد قرنتس ترک گفتند.

۴ پولس طبق عادت خود، در قرنتس نیز در کنیسه‌های یهود بشارت می‌داد. به این ترتیب، انجیل را هم به یهودیان و هم به یونانیانی که خدای واحد حقیقی را می‌پرستیدند، بشارت می‌داد.

۵-۶ هنگامی که سیلاس و تیموتائوس به قرنتس رسیدند، اخبار خوشی را از کلیسای نوبنیاد تسالونیکی به همراه آوردند. تسالونیکیان در ایمان نوین خود استوار باقی مانده بودند (اول تسالونیکیان ۳: ۶-۱۰ مشاهده شود). بعد از دریافت این اخبار بود که پولس نامۀ اول خود را به تسالونیکیان نوشت. سیلاس و تیموتائوس هدایایی را نیز از کلیسای فیلیپی برای پولس آورده بودند (دوم قرنتیان ۱۱: ۹؛ فیلیپیان ۴: ۱۵ مشاهده شود).
مانند سایر شهرها (اعمال ۱۳: ۴۵، ۵۰؛ ۱۴: ۲؛ ۱۷: ۵) یهودیان قرنتس نیز شروع به مخالفت با پولس نمودند. بنابراین، پولس به نشانۀ اعتراض دامن خود را بر ایشان افشاند (آیۀ ۶) تا هیچ غبار یا چرکی از کنیسۀ ایشان بر او باقی نماند. افشاندن دامن بدین شکل نشانۀ اکراه بی حد بود (اعمال ۱۳: ۵۱). پولس بشارت نجات را به ایشان اعلام کرده بود. یهودیان با رد انجیل داوری خدا را بر خود فرو می‌آوردند. پولس وظیفۀ خود را در این زمینه نسبت به یهودیان انجام داده بود و مسئولیت هلاکت ایشان بر دوش او نخواهد بود (اعمال ۲۰: ۲۶-۲۷؛ اول قرنتیان ۹: ۱۶ و تفسیر آنها مشاهده شود).

۷ بنابراین پولس شروع کرد به بشارت به غیر یهودیان. یک یونانی خداترس به نام تیتوس یوستس به پولس اجازه داد که در خانه‌اش موعظه کند. بسیاری از دانشمندان کتاب مقدس بر این باورند که اسم کوچک این مرد غایوس بوده است و او همانی است که در رومیان ۱۶: ۲۳ و اول قرنتیان ۱: ۱۴ قید شده است.

۸ خدمت پولس در قرنتس موفقیت آمیزتر از آتن بود. در اینجا حتی رئیس کنیسه، کریسپوس، نیز به خداوند ایمان آورد (اول قرنتیان ۱: ۱۴).

۹-۱۱ در این هنگام پولس رؤیایی از سوی خداوند یافت که او را بیش از پیش دلگرم و تقویت نمود. خداوند عیسی در رؤیا به پولس وعده داد که تا وقتی که در قرنتس است، هیچ کس به او صدمه‌ای نخواهد زد. یهودیان در واقع با او ضدیت می‌کردند (آیۀ ۱۲)، اما نمی‌توانستند به او آسیبی برسانند. خداوند در رؤیا به پولس گفت که افراد بسیاری را در قرنتس برگزیده است، و پولس وسیله‌ای برای ایمان آوردن آنها خواهد بود. لذا پولس یک سال و شش ماه در قرنتس ماند و کلام مسیح را اعلام می‌نمود و تعلیم می‌داد.

پولس و غالیون (۱۸: ۱۲-۱۷)
۱۲ غالیون والی ایالت اخائیه، ایالت جنوبی یونان بود که قدرت بسیار داشت. وی این اقتدار را داشت که مانع موعظۀ پولس نه تنها در اخائیه بلکه در هر ایالت امپراطوری روم شود. دستور والی یک ایالت در هر ایالت دیگر نیز قابل اجرا بود. اگر غالیون دستور می‌داد که پولس موعظه در اخائیه را متوقف سازد، در آنصورت در هیچ جای امپراطوری روم اجازه موعظه نمی‌داشت.

۱۳ مذهب یهود یکی از مذاهب قانونی امپراطوری روم بود. یهودیان اجازه داشتند که برای عبادت خدا بر طبق شریعت یهود، کنایسی داشته باشند. اما یهودیان پولس را متهم به این کردند که نه مذهب یهود را بلکه مذهبی جدید و غیر قانونی را موعظه می‌کند و بدین ترتیب بر خلاف قانون روم عمل می‌کند (اعمال ۱۶: ۲۰-۲۱ و تفسیر آن مشاهده شود).

۱۴-۱۶ هنگامی که غالیون اتهام یهودیان را علیه پولس شنید، بلافاصله نتیجه گیری کرد که این مباحثه‌ای است مربوط به مذهب یهود، و پولس هیچ یک از قوانین روم را نقض نکرده است و صرفا شکلی از مذهب یهود را که یهودیان قرنتس با آن موافق نبودند، موعظه می‌کند. بنابراین غالیون مانع موعظه پولس نشد. به خاطر این تصمیم مهم غالیون بود که مسیحیان توانستند به مدت دوازده سال بعد از آن تاریخ، انجیل مسیح را بطور قانونی در تمام امپراطوری روم موعظه کنند و اشاعه دهند. اما بعد از این دوره، امپراطور جدیدی به نام نرون، مذهب مسیح را ممنوع ساخت و به طرز بی رحمانه‌ای به آزار ایمانداران در سراسر امپراطوری پرداخت.

۱۷ بعد از آنکه کریسپوس به خداوند ایمان آورد (آیۀ ۸) مردی سوستانیس نام جای او را به عنوان رئیس کنیسۀ یهود در قرنتس گرفت. بعد از آنکه غالیون، سوستانیس و دیگر یهودیان را از مسند (دادگاه) بیرون کرد، همه (یعنی یونانیان) سوستانیس را گرفته او را زدند. در آن روزگار، اکثر غیر یهودیان (از جمله یونانیان) نسبت به یهودیان احساس خوبی نداشتند و همواره پی فرصت بودند تا با ایشان بدرفتاری کنند. غالیون با بیرون راندن یهودیان از دادگاه، در واقع به ایشان توهین کرده بود. بنابراین، مردم بهانه و فرصت خوبی پیدا کرده بودند که خشم خود را نسبت به یهودیان با کتک زدن رئیس کنیسه شان، بروز دهند!

 

بازگشت پولس به انطاکیه (۱۸: ۱۸-۲۳)
۱۸ یهودیان گاه برای خدا نذر خاصی می‌کنند. پولس شاید نذر کرده بود که از خدا به خاطر حفظ جانش در قرنتس تشکر کند. بعد از چنین نذری، شخص اجازه ندارد موهایش را کوتاه کند، مگر بعد از سپری شدن دورۀ معینی. سپس در آخرین روز نذر، شخص باید موهایش را کوتاه کند و آن را به خدا تقدیم نماید (اعداد ۶: ۱-۲۱).
کَنخُریه شهر بندری قرنتس بود (رومیان ۱۶: ۱). از آنجا پولس، اکیلا و پرسکله عازم افسس شدند.

۱۹-۲۱ در روزگار پولس، افسس یکی از مهمترین شهرهای خاور میانه بود و مرکز فرهنگی و تجاری عمده‌ای به شمار می‌رفت که بر ساحل شرقی ترکیه کنونی واقع شده بود. اما امروزه از آن بجز ویرانه باقی نمانده است.
پولس در این سفر تنها چند روز به تعلیم در کنیسۀ یهود در افسس پرداخت و هنگامی که با یهودیان آنجا وداع می‌کرد، گفت: «اگر خدا بخواهد باز نزد شما خواهم برگشت». اما اکیلا و پرسکله در افسس ماندند و خانۀ خود را خانۀ دوستی و مشارکت ایمانداران گرداندند (اول قرنتیان ۱۶: ۱۹). در سال ۵۴ میلادی امپراطوری روم کلودیوس مُرد و در نتیجه اکیلا و پرسکله به روم بازگشتند (رومیان ۱۶: ۳).

۲۲ پولس از افسس با کشتی عازم سوریه گردید (اعمال ۸: ۴۰؛ ۱۰:۱). بعد از رسیدن به قیصریه، به اورشلیم رفت تا کلیسا را در آنجا تحیت نماید. برخی از دانشمندان کتاب مقدس بر این باورند که پولس طبق نذرش، به اورشلیم رفت تا برای عید فصح در آنجا باشد. کلمۀ «اورشلیم» در متن یونانی این آیه بکار نرفته است، اما از مضمون می‌توان چنین برداشت کرد، زیرا در زبان اصلی یونانی، عبارت «بالا رفت» بکار رفته، و چون اورشلیم در ناحیه‌ای کوهستانی قرار دارد، می‌توان نتیجه گرفت که او به کوهستان اورشلیم «بالا رفته» و سپس، طبق متن یونانی، به سوی انطاکیه «پایین آمد».

۲۳ کلیسای انطاکیه پولس و سیلاس را روانۀ این سفر دوم بشارتی نموده بود (اعمال ۱۵: ۴۰)، بنابراین درست همانطور که پولس و برنابا گزارشی از اولین سفر بشارتی خود گزارش دادند، پولس نیز در این فرصت تمام آنچه را که خدا به واسطۀ سیلاس و او انجام داده بود، بازگو کرد (اعمال ۱۴: ۲۶-۲۷).
آنگاه پولس بار دیگر روانه غلاطیه و فریجیه شد تا ایمانداران کلیساهایی را که او و برنابا در اولین سفر بشارتی خود تاسیس کرده بودند تقویت و تشویق نماید. بدین ترتیب سومین سفر بشارتی پولس آغاز شد.

اَپُلُس در افسس (۱۸: ۲۴-۲۸)
۲۴ اپلس یک یهودی تحصیل کرده از اهالی اسکندریه بود. وی از تمام کتب مقدسه یهود یعنی عهد عتیق آگاهی دقیق داشت.

۲۵ معلوم نیست که چه کسی برای اولین بار اپلس را در طریق خداوند (مسیح) تعلیم داد. وی مطالب زیادی در مورد مسیح می‌دانست و انجیل را با حرارت بسیار موعظه می‌نمود. اما در تعلیم او چیزی ناقص بود. وی فقط از تعمید یحیی اطلاع داشت، تعمیدی که یحیی برای آماده کردن مردم برای پذیرفتن عیسی انجام می‌داد (مرقس ۱: ۲-۴). او چیزی در مورد تعمید در نام عیسی که پطرس در روز پنطیکاست از آن سخن رانده بود، نمی‌دانست (اعمال ۲: ۳۸). از این امر درمی یابیم که اپلس روح‌القدس را نیافته بود زیرا که در عهد جدید، تعمید در نام عیسی معمولا پیش از دریافت روح‌القدس صورت می‌پذیرفت (اعمال ۲: ۳۸؛ ۸: ۱۵-۱۷ وتفسیر آنها مشاهده شود). اپلس سخنان یحیی تعمید دهنده را نشنیده بود که گفت: «من شما را به آب تعمید می‌دهم لکن او شما را با روح‌القدس تعمید خواهد داد» (مرقس ۱: ۸).

۲۶ هنگامی که اکیلا و پرسکله موعظه اپلس را شنیدند، دانستند که درک او کاستی‌هایی دارد؛ اما اشتباه او را در مقابل دیگران آشکار نکردند، زیرا نمی‌خواستند او را خجل نمایند. در عوض، اپلس را به خانه خود دعوت کرده، بطور خصوصی و بطور کاملتر، اصول ایمان را بدو آموختند. با وجود اینکه اپلس واعظ مشهوری بود، با فروتنی اصلاح برادر و خواهر بزرگتر خود را پذیرفت.

۲۷-۲۸ پولس به تازگی قرنتس را ترک گفته بود. و اکنون دیگر رسول یا رهبر مسیحی شناخته شده‌ای در قرنتس نبود. بنابراین، برادران افسس اپلس را تشویق کردند تا به قرنتس برود و رهبری کلیسای آنجا را بر عهده گیرد. بدین ترتیب، اپلس به قرنتس رفت و کمک زیادی به کلیسا نمود. اپلس خود که مانند پولس، یک یهودی بود، می‌توانست به گونه‌ای مؤثر با یهودیان بر مبنای کتب مقدسه خودشان یعنی عهد عتیق، مباحثه کند و اثبات کند که عیسی همان مسیح موعود است.
اپلس می‌رفت تا رهبری برجسته شود. وی سود زیادی به کلیسای قرنتس رساند. نفوذ او در آنجا آنقدر زیاد بود که برخی از اعضای کلیسای قرنتس شاگرد او شده، از او پیروی کردند (اول قرنتیان ۱: ۱۲؛ ۳: ۴). پولس، اپلس را یک همکار و یک رسول همکار به حساب می‌آورد (اول قرنتیان ۳: ۲۱-۲۲؛ ۴: ۶، ۹). در قرنتس پولس بذر را کاشت و اپلس آنرا آبیاری نمود.
باشد که ما نیز حکایت پرسکله، اکیلا و اپلس را سرمشق قرار دهیم. همۀ ما نقصان‌ها و کاستی‌هایی داریم. باشد که یکدیگر را خصوصی و با تواضع و ملایمت اصلاح کنیم. باشد که همانند اپلس، اینچنین فروتن و اصلاح پذیر باشیم. آنگاه ما نیز بالغ شده، خادمین سودمند عیسی مسیح خواهیم گردید.



:: بازدید از این مطلب : 163
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 26 مرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

۳ خداوند از جای دور به من ظاهر شد (و گفت): «با محبت ازلی تو را دوست داشتم، از این جهت تو را به رحمت جذب نمودم. ( ارمیا فصل ۳۱)

بازتاب:

خداوند از آغاز جهان ما را برگزید و از همان ابتدا ما را در محبت عظیم خود قرار داد. پس بیاییم او را بابت یک چنین برگزیدگی و محبتی شکر کنیم:
ای پدر من که در آسمانی، من شایسته این همه محبت نیستم؛ از اینکه مرا به نزد خودت فرا خواندی و هدیه نجات را به من دادی، بسیار سپاسگزارم. از اینکه مرا با محبت ابدی خودت دوست داری بسیار ممنون هستم. ای خداوند به من یاد بده که دیگران را همانطور دوست داشته و محبت کنم که تو مرا از ازل دوست داشته و محبت کردی.

پولس از خدمات خود دفاع می‌کند (۱۰: ۱-۱۸)


۱ پولس با روحیۀ حلم و رافت مسیح از قرنتیان استدعا می‌کند. حلم و رافت، از جنبه‌های شخصیتی هر مسیحی بالغ می‌باشد. بعضی ممکن است که به غلط تصور کنند که حلم و بردباری، نشانۀ ضعف بوده، یک مرد با جرات و قوی، نباید از خود حلم نشان بدهد. ولی این تصور کاملا از حقیقت به دور است. حلم و رافت، نشانۀ اصلی و بارز قوت و مردانگی است. بزرگ ترین، قوی ترین، و مهم‌ترین مرد تاریخ بشر (عیسی مسیح)، در عین حال حلیم‌ترین و رئوف‌ترین مرد تاریخ هم بود. و از آنجا که پولس روح‌القدس را دریافت کرده است؛ رفتار او نیز پر از رافت و حلم می‌باشد.
هر چند عیسی مسیح، حلیم، رئوف و مهربان بود، در مقابله با گناه و تباهی، سرسخت، جدی، و شجاع بود (متی ۲۳: ۱۳-۳۶؛ یوحنا ۲: ۱۴-۱۶ را مشاهده کنید). به همین منوال نیز، پولس در عین حالی که حلیم و رئوف بود، با جدیت و تندی قرنتیان را به خاطر گناهانشان مورد توبیخ قرار می‌داد. شجاعت و جدیت پولس از نیروی درونی خودش سرچشمه نمی‌گرفت، بلکه ریشه و منشا قدرت، سرسختی، و شجاعت پولس، عیسی مسیح بود.
بعضی از اعضای کلیسای قرنتس با پولس دشمنی داشتند و از این سبب به پولس تهمت زده، می‌گفتند که هر وقت که پولس دور است، شجاع و با جسارت می‌شود ولی زمانی که در نزدیک به کلیسا است، ترس و بزدلی‌اش آشکار می‌گردد. یعنی اینکه او به هنگام نگارش رسالات از خود جسارت به خرج می‌دهد ولی شخصا انسانی ترسو بیش نیست (آیۀ ۱۰). به عبارت دیگر او مثل سگی ترسیده است که فقط از دور عوعو می‌کند. آنها می‌گفتند که پولس جرات ندارد که رو در رو به قرنتیان سخن گوید و آنها را حضورا توبیخ کند. لذا در این آیه پولس به لحنی طعن آمیز، گفتار آنها را تکرار می‌کند.
از یک جهت، طعنه‌های دشمنان پولس صحت داشت. زیرا بار اول، پولس در ضعف و ترس و لرزش بسیار به نزد قرنتیان آمده بود (اول قرنتیان ۲: ۳). ولی آن دشمنان یک حقیقت مهم را فراموش کرده بودند که پولس رسول آمده بود که برهان روح و قوت روح‌القدس را به نمایش گذارد (اول قرنتیان ۲: ۴). با فراموش کردن این حقیقت، دشمنان پولس مرتکب خلاف گویی و تهمت بی جا زدن به پولس شده بودند. این خصلت بدگویان است، آنها هرگز تمامی واقعیت‌ها را به زبان نمی‌آورند، بلکه با بزرگ ساختن بخشی از واقعیات، تصویری غلط و گمراه کننده از مسائل ترسیم می‌کنند. بیایید که مواظب باشیم مبادا ما نیز دربارۀ رهبران کلیسا، مرتکب چنین گناهی شده، واقعیات را وارونه و یا ناقض بازگو کنیم.

۲ دشمنان پولس همچنین به او تهمت زندگی مطابق با معیارهای این جهان را زده، می‌گفتند که او به طریق جسم رفتار می‌کند. در جواب این اتهام، پولس رسول می‌گوید که اگر لازم شد، با جرات با ایشان مقابله خواهد کرد. ولی، پولس نمی‌خواهد که با کلیسای قرنتس رفتاری توام با جسارت داشته باد. برعکس، او خواهان این است که دشمنانش حقیقت را دیده، پیش از آمدنش به قرنتس توبه کنند تا اینکه او مجبور نباشد آنها را توبیخ نماید.

۳ زندگی کردن در این جهان (رفتار در جسم) با رفتار کردن به طریق جسم (آیۀ ۲) متفاوت است. وقتی پولس می‌گوید در جسم رفتار می‌کنیم منظورش این است که در این جهان زیست می‌کند و به خاطر بشر بودن خود، مجبور به تحمل ضعفهای جسم است. او به خوراک، استراحت، استحمام و غیره نیازمند است و مجبور است که خستگی، بیماری و درد و سختیهای جسم را تحمل کند. ولی هر چند که پولس در جسم رفتار می‌کند، ولی به طریق جسم رفتار نکرده، مهم‌تر از آن، به قانون جسم جنگ نمی‌نماید (آیۀ ۳). اصطلاح «رفتار به طریق جسم» یعنی زندگی بر اساس معیارها و ظوابط انسانیت کهنه (رومیان ۶: ۶)، یا بر اساس طبیعت گناه آلود سابق (رومیان ۸: ۴-۵). در روزهای پیش از ایمانش، پولس بر طبق موازین دنیا و به طریق جسم جنگ می‌کرد. ولی اینک او در مسیح خلقت تازه‌ای است (دوم قرنتیان ۵: ۱۷)؛ بنابراین، او دیگر بر اساس راه‌های دنیا زندگی و مبارزه نمی‌کند، بلکه به روح رفتار می‌کند (غلاطیان ۵: ۱۶). هر چند جسم پولس نو نشده است، و تا زمانی که پولس زنده است، بایستی این بدن کهنه را تحمل کرده در جسم رفتار نماید.
همچنین، پولس قانون جسمی جنگ نمی‌کند؛ یعنی اینکه او در مبارزۀ روحانی خود از اسلحه و شیوه‌های این جهان بهره نمی‌جوید. او مثل افراد غیر مسیحی و به روش معمول در این جهان مبارزه نمی‌کند. او به تهمت و افترا، بدنامی یا خدعه و حیله یا نیرنگ و دسیسه متوسل نمی‌شود. او دشمنان خود را با کمک شمشیر و تیر و نیزه شکست نخواهد داد.

۴ پس اسلحۀ پولس چیست؟ در جواب این سوال پولس می‌گوید: اسلحۀ جنگ ما جسمانی نیست (رومیان ۱۳: ۱۲؛ دوم قرنتیان ۶: ۷؛ افسسیان ۶: ۱۳-۱۸ را مشاهده کنید). سلاح پولس، «قدرت خدا» است. اسلحۀ روحانی پولس، قادر است برای انهدام قلعه ها. اسلحۀ پولس او را قادر می‌سازد که با مکرهای ابلیس مقاومت کند (افسسیان ۶: ۱۱). انسانها دشمنان ما نیستند، عدوی اصلی ابلیس است (افسسیان ۶: ۱۲). اسلحۀ این جهان فقط به انسانها کارگر می‌افتد، و برای مبارزه با ابلیس باید سلاح روحانی به کف گرفت.

۵ افکار و عقاید انسانهایی که بر اساس موازین این جهان، با فکرهای خدا مغایرت دارد. تنها یک مخلوق تازه (کسی که به توسط روح‌القدس از نو مولود گریده باشد) قادر است که جهان را از نقطه نظر و دیدگاه مسیح ببیند و مانند خدا به مسائل نگرش کند (اول قرنتیان ۲: ۱۶). خیالات و هر بلندی فکر انسان دنیوی همیشه خود را بر خلاف معرفت خدا می‌افرازد. ذهن و مغز انسان جسمانی، قلعه شیطان است، و افکار و خیالات فرد دنیوی، تحت تاثیر جهان و ابلیس می‌باشد. تنها با کمک اسلحۀ روحانی پولس قادر بود که آن قلعه‌ها را (پایگاه افکار شیطانی را) به زیر افکند.
جا دارد از خود بپرسیم که آیا ما نیز در این امر موفق بوده ایم؟ آیا ما نیز توانسته‌ایم «که خیالات و هر بلندی را که خود را به خلاف معرفت مسیح می‌افزاد، به زیر افکنیم»؟ شاید در ظاهر مسیح را اطاعت و پیروی می‌کنیم، ولی آیا در باطن و در فکر خود نیز او را اطاعت می‌کنیم؟
همه می‌دانند که به زبان آوردن افکار شریر، عملی پسندیده نمی‌باشد. ولی باید به یاد داشت که انبار کردن آن افکار نیز، به همان میزان بد و شریر است. شاید بشود آن افکار ناپاک را از دیگران پنهان داشت، ولی در مقابل چشمان نهان بین خدا، قدرت پنهان سازی آن افکار شریر را از کف می‌دهیم. خدا به همه چیز، حتی آنچه که در ذهن ما می‌گذرد آگاه است.
گه گاه ممکن است ذهن ما مورد حملۀ افکار پلید قرار گیرد؛ چاره چیست؟ چگونه خود را از این افکار خلاص کنیم؟ راه چاره این است که هر فکری را به اطاعت مسیح اسیر سازیم. یعنی اینکه آن افکار و خیالات را به زیر نفوذ مسیح آورده، آنها را تحت کنترل نیروی پاک کننده عیسی قرار دهیم. افکار ناپاک، «سربازان» شیطان هستند. با کمک اسلحۀ روحانی و شمشیر روح که همان کلام خدا است (افسسیان ۶: ۱۷)، آنها را به اسارت مسیح در آوریم.
به بیانی دیگر، افکار پلید- از قبیل حرص، خشم، حسادت، ناپاکی و غیره- مانند پرندگانی هستند که در بالای سر ما پرواز می‌کنند. ما نمی‌توانیم مانع پرواز ایشان و چرخ زدن آنها شویم، ولی مطمئنا قادر هستیم که مانع شویم که آنها بر روی موهای ما مشغول به لانه سازی شوند! (یعقوب ۱: ۱۵ و تفسیر آن را مشاهده کنید).

۶ پولس امیدوار است که کلیسای قرنتیان خود را به زودی از شر انبیا و معلمان کذبه خلاص کند. پولس منتظر است که ایمانداران واقعی و حقیقی کلیسای قرنتس، زودتر توبه کرده، به عوض پیروی از معلمان کذبه، به سوی خدا باز گردند، او منتظر این است که اطاعت (آنها) کامل شود. پولس به شرطی به قرنتس باز خواهد گشت که آنها خود را از نفوذ و سیطرۀ معلمان کذبه خلاص کرده باشند. و آن زمانی که پولس به قرنتس مراجعت کند، زهر معصیت انتقام خواهد جست، او گناهکاران و گمراه کنندگان را مورد توبیخ تنبیه قرار خواهد داد و معلمان دروغین را از کلیسا اخراج خواهد نمود.

۷ بعضی از اعضای کلیسای قرنتس می‌گفتند که از آن مسیح هستند. آنها خود را از لحاظ ایمانی بالاتر از دیگران دانسته و با گفتن اینکه به مسیح تعلق دارند، دیگران را تحقیر کرده، ایشان را خوار می‌شماردند (اول قرنتیان ۱: ۱۲ را مشاهده کنید). این افراد پولس را نیز مورد حکم و قضاوت قرار می‌دادند و به صورت ظاهری نظر می‌کردند. پولس به آنها می‌گوید: «بر من حکم نکنید! ظاهر افراد مبنای خوبی برای قضاوت نیست!» پولس می‌گوید: ما نیز همچنان از آن مسیح هستیم.
در این آیه درسی بسیار مهم برای همۀ ما نهفته است. ما انسانها، فقط به دیدن ظواهر امر قادریم و بر اساس آنچه که مشاهده می‌کنیم، بر کرسی قضاوت می‌نشینیم. چه بسا که برادری را می‌بینیم و از آنچه که می‌کند و با آنچه که می‌کند و یا نحوۀ لباس پوشیدن، یا شیوۀ سخن گفتن او مورد پسند ما قرار نمی‌گیرد؛ آیا واکنش ما منفی خواهد بود؟ ممکن است بگوییم: «آن شخص مسیحی نیست! یا آنکه او آدم خوبی نیست!» با نگاه کردن به ظاهر آن شخص، فراموش می‌کنیم که او به مسیح تعلق دارد؛ که مسیح در قلب او است که او نیز روح‌القدس را دارد. پس بیایید که قضاوت نکردن را شعار زندگی خود قرار دهیم. برعکس حتی المقدور سعی کنیم که درون افراد را بینیم. بیایید که سعی در شناختن و نزدیک شدن به آن برادر کرده، وی را درک کنیم. بینیم که انگیزه‌ها و دلایل او چیست، میل و خواسته‌های وی را درک نماییم. آنگاه خواهیم فهمید که چرا آن برادر اینگونه رفتار می‌کند و دلیل وی از رفتارش چیست. اگر این رویۀ ما باشد، خیلی دیرتر کار قضاوت را شروع خواهیم کرد!

۸ از آنجا که روح‌القدس پولس را به خدمت رسالت خوانده است؛ پولس رسول به اقتدار رسالت خود فخر می‌کند. اقتدار پولس از شخصیت خودش نیست؛ بلکه او اقتدار رسالت خود را از عیسی مسیح دریافت کرده است.
توجه داشته باشیم که پولس رسول، برای بنا نه برای خرابی، اقتدار خود را به شبانان، واعظین، و کشیشان کلیساها منتقل می‌کند (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۰ را مشاهده کنید).

۹-۱۱ پیشتر، پولس با فروتنی و حلم (آیۀ ۱)، ضعف و ترس و لرزش بسیار (اول قرنتیان ۲: ۳). به نزد قرنتیان آمده بود. ولی در اینجا، پولس به قرنتیان هشدار می‌دهد که او از ایشان نمی‌ترسد! پولس می‌گوید: مستعد هستیم که از هر معصیت انتقام جوییم (آیۀ ۶). در عین حال پولس امیدوار است که تنبیه سخت لازم نباشد و زمانی که به قرنتس آمد، آنها را از لحاظ روحانی سالم بیابد.

۱۲ در این آیه، پولس مجددا با لحنی آمیخته با طعن به قرنتیان سخن می‌گوید. پولس اظهار می‌کند که جرات ندارد که خود را مانند آن کسانی که خود را بزرگ می‌پندارند بشمارد.
معلمان کذبه خود را بزرگ می‌پنداشتند. ایشان خود را با خود می‌پیمایند و خود را به خود مقابله می‌نمایند؛ یعنی آنها خود را محک و مبنای قضاوت بر اعمال خویش قرار می‌دادند. چه قدر این کار اشتباه است! در این دنیا فقط یک میزان و مبنا و محک صحیح برای سنجش اعمال وجود دارد و آن عیسی مسیح است. تا زمانی که خود را با عیسی مسیح مقایسه نکرده‌ایم، قادر به تشخیص اشتباهات و نارسایی‌های خود نخواهیم بود. و زمانی که خود را با عیسی مسیح سنجیدیم متوجه نقایص و کمبودهای خود خواهیم شد. تنها با سنجیدن خود با عیسی مسیح، فروتنی واقعی را تجربه خواهیم کرد.

۱۳-۱۴ پولس به خود فخر نمی‌کند. او زیاده از اندازه فخر نمی‌کند (آیۀ ۱۳). برعکس، او مراقب است که پا از اندازه‌ای که برایش مشخص شده، بیرون نگذارد. او تنها در آن وظایفی که خدا برایش مقرر کرده است، افتخار می‌کند. وظیفه‌ای که خداوند برای پولس مشخص و مقرر کرده بود، موعظه انجیل به امتها بود (اعمال ۹: ۱۵؛ رومیان ۱: ۵ را مشاهده کنید). پیرو انجام همین وظیفه بود که پولس به قرنتیان رسیده بود.

۱۵-۱۶ پولس پای خود را از حد خود بیرون نمی‌گذارد و به کاری که خود انجام نداده است فخر نمی‌کند. او کار و موعظه و بشارت دیگران را به حساب خود نمی‌گذارد. پولس رسول به جایی می‌رود که پیش از او کسی پا ننهاده باشد (رومیان ۱۵: ۲۰). پولس امیدوار است که قرنتس تبدیل به مرکز پخش و انتشار پیام انجیل به غرب اروپا گردد. ولی پیش از آن، میسحیان قرنتس بایستی رشد کرده، زندگی بالغ روحانی را تجربه کنند. در غیر آن صورت، کلیسای قرنتس، قادر به پخش و صدور پیام انجیل به جهان نخواهد بود، و آنها هرگز نخواهند توانست که پولس را در خدماتش یاری رسانند. دلیل ناتوانی کلیسای قرنتس این است که مسیح هرگز قادر نخواهد بود که از کلیسایی که آلوده به گناه است، دچار چند دستگی شده است، یا آنکه دارای تعلیم غلط می‌باشد، استفاده کند.

۱۷-۱۸ پولس رسول در اینجا از ارمیای نبی ۹: ۲۴ نقل قول می‌کند (اول قرنتیان ۱: ۳۱ را مشاهده کنید).
باشد که به خود فخر نکرده، از خود تعریف نکنیم، زیرا که این کار افراد دنیوی و مغرور است. وانگهی، بیایید که در پی تعریف و تایید از جانب دیگران نباشیم (یوحنا ۵: ۴۴؛ ۱۲: ۴۳ را مشاهده کنید). در عوض، بیایید که در خداوند فخر کرده و در پی آن باشیم که خداوند را مدح نماییم.



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 مرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

عیسی دگربار می‌آید

  عیسی دگربار می‌آید  

در کتاب یوحنا ۴: ۴۶-۵۴ می‌خوانیم که خداوند عیسی مسیح دگربار به شهر قانای جلیل می‌رود. عزیزان چندی پیش عیسی مسیح در آن شهر اولین معجزه خود را انجام داد. این معجزه تبدیل آب به شراب در مجلس عروسی بود. در این مهمانی که شراب تمام شده بود به زودی میزبان شرمنده مهمانان خود می‌شد که عیسی کاری بزرگ انجام داد. پس از این معجزه شگفت انگیز یعنی تبدیل آب به شراب، ‌تمامی اهل شهر مطلع شده و خبر همه جا پیچید.
در ادامه ماجرا می‌خوانیم که مردی درباری، اهل کفرناحوم،‌ وقتی می‌شنود که عیسی دگربار به قانا آمده، به سوی او می‌شتابد و از عیسی مسیح درخواست می‌کند که فرزندش را که در حال مرگ است، شفا دهد.
طبق آیه متی ۵: ۱۴-۱۵ می‌خوانیم: «شما نور جهانید. شهری را که بر فراز کوهی بنا شده، نتوان پنهان کرد. هیچ‌ کس چراغ را نمی‌افروزد تا آن را زیر کاسه‌ای بنهد، بلکه آن را بر چراغدان می‌گذارد تا نورش بر همۀ آنان که در خانه‌اند، بتابد.»
طبق این آیه لازم است که اجازه دهیم نور مسیح که در ما است،‌ چراغ راه این دنیای تاریک باشد. در این صورت دیگران کارهایی را که خداوند برایمان انجام داده را می‌بینند و می‌شنوند. آنان از این طریق علاقمند به مژده انجیل شده، با فیض خداوند، نجات بیابند و در نور خدا سالک بشوند.
آن مرد پس از دیدار با عیسی مسیح با او وارد گفتگو می‌شود. کلام خدا در یوحنا ۴: ۴۸-۵۳ می‌فرماید: «عیسی به او گفت: تا آیات و عجایب نبینید، ایمان نمی‌آورید. عیسی به او گفت: برو؛ پسرت زنده می‌ماند. آن مرد کلام عیسی را پذیرفت و به راه افتاد. هنوز در راه بود که خدمتکارانش به استقبال او آمده، گفتند: پسرت زنده و تندرست است. از آنها پرسید: از چه ساعت رو به بهبود نهاد؟ گفتند: دیروز، در هفتمین ساعت روز تبْ او را رها کرد. آنگاه پدر دریافت که این همان ساعت بود که عیسی به او گفته بود: پسرت زنده می‌ماند. پس خود و همۀ اهل خانه‌اش ایمان آوردند. این دوّمین آیتی بود که عیسی هنگامی که از یهودیه به جلیل آمد، به ظهور رسانید.
عزیزان عیسی فقط به شفای پسر نمی‌اندیشید بلکه می‌خواست که او و اهل خانه‌اش نیز نجات یابند. عیسی مسیح او را طبق نیازش ملاقات کرد. عزیزان چگونه ما انتظارداریم اقوام ما نجات یابند، وقتی که خبر خوش انجیل را از آنان دریغ می‌کنیم؟
رومیان ۱۰: ۱۷ می‌فرماید: پس ایمان از شنیدنِ پیام سرچشمه می‌گیرد و شنیدنِ پیام، از طریق کلام مسیح میسّر می‌شود.
در آخر ما مسئول کاشتن بذرهای ایمان در سرزمینمان هستیم. لازم است که با دعا، حضور خدا را بطلبیم. عیسی مسیح دگربار به سراغ آنانی که کلام را می‌شنوند، می‌آید و او در وعده‌هایش امین است و او قادر خواهد بود بذرهای کاشته شده در قلوب مردم را طبق نیازهایشان رشد دهد. و به آنان حیات ابدی ببخشد.
پس برای کارهای خدا صبورانه و با دعا انتظار بکشیم. آمین!



:: بازدید از این مطلب : 136
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

و خداوند تو را همیشه هدایت نموده، جان تو را در مکان‌های خشک سیر خواهد کرد و استخوانهایت را قوّی خواهد ساخت و تو مثل باغ سیرآب و مانند چشمه آب که آبش کم نشود خواهی بود. ( اشعیا فصل ۵۸)

بازتاب:

خداوند به ما وعده داده است که حتی در وسط آشوب، بهم ریختگی، و همهمه، او همواره ما را هدایت و حفاظت خواهد کرد. خداوند را شکر که کل جهان هستی را بواسطه مسیح پُر می‌سازد؛ و بیشتر اینکه او بالاتر از کل عالم است. و با تمامی این اوصاف، او مایه تسلی همیشگی و همواره همراه قوم خود است. هر چند ما در این عالم هستی بسیار ناچیز هستیم، اما در طرح حاکمیت خدا و عمل پر از محبت قربانی نمودن عیسای مسیح، به ما چنان اهمیت داد که پسرش را به کام مرگ بر صلیب فرستاد. پس بیاییم شادی کرده و او را متبارک خوانده و سپاس گوییم.

 

آشنایی با مسیحیت

خدا راهی مهیا می‌کند


  خدا راهی مهیا می‌کند  

آیا در شرایطی هستید که تمامی راهها پیش روی شما بسته شده است؟ آیا در بحرانی گرفتار آمده‌اید که هیچ امیدی برای شما نیست؟ اجازه دهید شما را با کلام خدا تشویق کنم که می‌فرماید همیشه برای آنانی که خدا را دوست می‌دارند راهی میها خواهد شد.
در اشعیا ۴۳: ۱۹ «هان، اکنون من کاری تازه می‌کنم: هم‌اکنون در حال پدید آمدن است؛ آیا آن را تشخیص نمی‌دهید؟ من در بیابان راهی پدید می‌آورم، و در بَرَهوتْ نهرها جاری می‌سازم.»
عزیزان در خداوند همیشه راهی مهیا خواهد بود. او خداوندی است که قادر است کارهای تازه انجام دهد. او می‌تواند شما را در بطن مشکلات زندگی ملاقات کرده از راهی تازه عبور دهد. او خدایی است که ما را دعوت می‌کند تا اعمال عجیب او را تشخیص دهیم و بدانیم که او به فکر ماست. در این آیه می‌خوانیم که خداوند در بیابان زندگی مان، ما را رها نکرده او بفکر تشنگی ماست.
شما امروز از چه چیزی بیشتر می‌ترسید؟ در کدام بیابان زندگی قرار گرفته‌اید؟ ترس از امور مالی، ترس از بیماری و یا ترس از فروپاشی خانواده؟ هر چه که هست، خدا بفکر شماست.
عزیزان او ما را در صحرای سوزان زندگی یتیم و بی سرپرست رها نکرده بلکه ما را به سوی نهرهای آب زنده رهنمود می‌کند. عیسی مسیح در یوحنا ۱۴: ۱۸ می‌فرماید: «در طوفانهای زندگی، شما را يتيم و بی‌سرپرست نخواهم گذاشت و به كمک شما خواهم آمد. آیا مایلید این کمک را دریافت کنید؟ به سوی عیسی بیابید که منتظر ملاقات شماست و قادر است شما را در مسیری که هستید راهنمایی کند. او خود راه و راستی است. او نه تنها راه را می‌داند بلکه خود راه است. آمین!


:: بازدید از این مطلب : 95
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar
 اعمال رسولان  فصل  ۱۸    (ترجمه تفسیری)

  آشوب یهودیان در قرنتس    

 ۱ پس از آن، پولس از آتن به قرنتس رفت.  ۲و۳ در آن شهر با مردی یهودی به نام اَکیلا، متولد پونتوس، آشنا شد. او به اتفاق همسرش پرِسکِلا بتازگی از ایتالیا به قرنتس آمده بود، چون ایشان نیز مانند سایر یهودیان، به فرمان کلودیوس قیصر از روم اخراج شده بودند. پولس نزد آنان ماند و مشغول کار شد چون او نیز مانند ایشان خیمه دوز بود.  ۴ پولس روزهای شنبه به عبادتگاه یهودیان می‌رفت و سعی می‌کرد حقیقت گفتار خود را به یهودیان و یونانیان ثابت کند.  ۵ پس از آنکه سیلاس و تیموتائوس از مقدونیه رسیدند، پولس تمام وقت خود را صرف موعظه کرد و برای یهودیان دلیل می‌آورد که عیسی همان مسیح است. 

 ۶ اما وقتی یهودیان با او مخالفت کردند و به عیسی بد گفتند، پولس گرد و خاک آن شهر را از لباس خود تکانید و گفت: «خونتان به گردن خودتان. من از خون شما بری هستم. از این پس پیغام خدا را به غیر یهودیان خواهم رساند.»  ۷ سپس با یک غیر یهودی خداپرست هم منزل شد که نام او یوستس و خانه‌اش مجاور عبادتگاه یهود بود.  ۸ سرپرست آن عبادتگاه که نامش کرسپس بود با تمام خانواده‌اش مانند بسیاری در قرنتس به مسیح ایمان آوردند و غسل تعمید گرفتند.  ۹ یک شب خداوند در رویا به پولس فرمود: «از هیچکس نترس! با دلیری موعظه کن و از این کار دست نکش!  ۱۰ چون من با تو هستم و کسی نمی‌تواند به تو آسیبی برساند. بسیاری در این شهر به من تعلق دارند.»  ۱۱ پس پولس یک سال و نیم در آنجا ماند و کلام خدا را تعلیم داد. 

 ۱۲ اما وقتی گالیون حاکم ایالت اخائیه شد، یهودیان با هم بضد پولس برخاستند و او را برای محاکمه به حضور حاکم بردند.  ۱۳ آنان پولس را متهم ساخته، گفتند: «او مردم را وادار می‌کند که خدا را با روشهای غیر قانونی بپرستند.»  ۱۴ ولی درست در همان لحظه که پولس می‌خواست از خود دفاع کند، گالیون رو به مدعیان کرد و گفت: «ای یهودیان، گوش کنید! اگر جرم و جنایتی در کار بود، به سخنان شما گوش می‌دادم،  ۱۵ اما چون جنگ و جدال شما بر سر کلمات، اشخاص و قوانین مذهب خودتان است، خود شما آن را حل و فصل کنید. من نه به این چیزها علاقه دارم و نه در این مورد دخالت می‌کنم.»  ۱۶ آنگاه ایشان را از دادگاه بیرون کرد.  ۱۷ پس ایشان رفته، بر سر سوستانیس که سرپرست جدید عبادتگاه یهودیان بود ریختند و او را بیرون دادگاه کتک زدند. اما حاکم به این حادثه نیز هیچ اهمیتی نداد.

  بازگشت پولس به اورشلیم و انطاکیه    

 ۱۸ پس از این واقعه پولس مدتی در آن شهر ماند و بعد با مسیحیان وداع نمود و همراه پرسکلا و اکیلا از راه دریا بسوی سوریه حرکت کرد. در شهر کنخریه مطابق رسم یهودیان موی سر خود را تراشید چونکه نذر کرده بود.  ۱۹ وقتی به بندر اَفسس رسید، پرسکلا و اکیلا را در کشتی گذاشت و برای گفتگو به عبادتگاه یهود رفت.  ۲۰ یهودیان از او خواستند چند روز پیش ایشان بماند، ولی پولس قبول نکرد چون می‌خواست به موقع به اورشلیم برسد.  ۲۱ او گفت: «هر طور باشد، باید روز عید در اورشلیم باشم.» ولی قول داد که اگر خدا بخواهد بعدها به افسس بازگردد. آنگاه دوباره سوار کشتی شد و آنجا را ترک نمود.  ۲۲ در بندر قیصریه از کشتی پیاده شد و به دیدن ایمانداران کلیسای اورشلیم رفت و بعد، از راه دریا عازم انطاکیه شد.  ۲۳ پس از مدتی از آنجا به غلاطیه و فریجیه رفت و از مسیحیان دیدن کرد و ایشان را در ایمان به خداوند تقویت نمود.  ۲۴ در این هنگام، شخصی یهودی به نام اَپلس از اسکندریه مصر به افسس رسید. اپلس هم معلم کلام خدا بود و هم یک واعظ برجسته. 

 ۲۵ او در راه خدا تعلیم دیده بود و با حرارت زیاد و با دقت درباره عیسی به دیگران بشارت و تعلیم داده بود. اما او تنها از تعمید یحیی اطلاع داشت و بس.  ۲۶ وقتی پرسکلا و اکیلا موعظه آتشین او را در کنیسه شنیدند، او را نزد خود بردند و راه خدا را دقیقا به او تعلیم دادند.  ۲۷ اپلس در نظر داشت به یونان برود. مسیحیان نیز او را به این سفر تشویق کردند و نامه‌هایی هم برای مسیحیان یونان نوشتند تا از او به گرمی پذیرایی کنند. وقتی به یونان رسید، خدا بوسیله او مسیحیان آنجا را بی اندازه دلگرم کرد؛  ۲۸ زیرا در حضور همه، تمام استدلال یهودیان را رد می‌کرد و از کتاب آسمانی دلیل می‌آورد که عیسی در حقیقت همان مسیح است.



:: بازدید از این مطلب : 173
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

۱۶ و کوران را به راهی که ندانسته‌اند رهبری نموده، ایشان را به طریق‌هایی که عارف نیستند هدایت خواهم نمود. ظلمت را پیش ایشان به نور و کجی را به راستی مبدّل خواهم ساخت. این کارها را بجا آورده، ایشان را رها نخواهم نمود. ( اشعیا فصل ۴۲)

بازتاب:

محبت غیر قابل باور پدر آسمانی بر فرزندانش می‌درخشد و آنها را از قلمرو تاریکی و شریر بیرون آورده و وارد ملکوت و نور پر جلال خود می‌کند. نور او، قومش را در سایه مرگ هدایت می‌کند. و آنها را از وادی مشکلات زندگی، به مکانی غیر قابل تصور و پر از شادی و آرامی می‌آورد. به عنوان ایمانداران به مسیح، به ما وعده داده شده است که این نور همیشه با ما بوده و ما را به خیمه خداوند خواهد برد. مسیح نور راه ما خواهد بود؛ و ما را هرگز ترک نخواهد کرد.

 



:: بازدید از این مطلب : 162
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

بیداری روحانی
بسیاری از آنانی که برای نخستین بار نزد مسیح می‌آیند و به او ایمان می‌آورند، عمیقا احساس خوشی، محبت و آزادی می‌کنند. آنان خود را به عیسی نزدیک احساس می‌کنند. قلب آنان در اشتیاق به خدمت او می‌سوزد. اما با گذشت زمان، شور و شوق ابتدایی آنان به تدریج کاهش یافته، اغلب دیگر اثری از آن دیده نمی‌شود. چرا چنین می‌شود؟ چه اتفاقی می‌افتد؟ ما چگونه می‌توانیم تجارب اولیه روحانی خود را مجددا تجربه کنیم؟
در زندگی مسیحی ما، مشکلی بزرگتر از این نیست که شور وشوق و محبتمان نسبت به عیسی کم شود. عیسی این سخنان هراس آور را خطاب به کلیسای افسس بر زبان آورد: «لکن بحثی بر تو دارم که محبت نخستین خود را ترک کرده ای. پس بخاطر آر که از کجا افتاده‌ای و توبه کن و اعمال نخست را بعمل آور والا بزودی نزد تو می‌آیم و چراغدانت را ازمکانش نقل می‌کنم » (مکاشفه ۲: ۴-۵).
هرگاه شخصی ملکوت ظلمت شیطان را ترک می‌کند و توسط ایمان به مسیح وارد ملکوت خدا می‌شود، شیطان بسیار خشمگین می‌گردد. بنابراین، از لحظه‌ای که شخصی مسیحی می‌شود، شیطان با هر سلاحی که در اختیار دارد، او را مورد حمله قرار می‌دهد. هدف اصلی شیطان این است که محبت ایماندار را نسبت به عیسی از بین ببرد. او می‌داند که نمی‌تواند یک ایماندار را از دستان عیسی برباید (یوحنا ۱۰: ۲۸)، اما می‌تواند او را به ایمانداری غیر موثر تبدیل کند و او را به شخصی عاری از محبت و نشاط تبدیل سازد. و او اغلب موفق به انجام این کار می‌شود.


به همین جهت، ما اغلب نیاز داریم تا از نظر روحانی بیدار شویم. و این امر نه تنها نیاز اشخاص است، بلکه کلیساها نیز به چنین بیداریی نیاز دارند. ما باید پیوسته خود را تفتیش نماییم. آیا ما عیسی را بیش از هر چیز دیگر در جهان دوست داریم (مرقس ۱۲: ۳۰)؟ آیا ملکوت خدا را قبل از هر چیز دیگری می‌طلبیم (متی ۶: ۳۳)؟ آیا ما با دیگر خواهران و برادران مسیحی خود در محبت و مشارکت کامل به سر می‌بریم (اول یوحنا ۱: ۷، ۴: ۲۰)؟ آیا هر روزه ثمره روح‌القدس را در زندگی خود تجربه می‌کنیم (غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳)؟ آیا در زندگی ما قدرت روحانی وجود دارد؟ در کلیسای ما چطور (لوقا ۲۴: ۴۹؛ اعمال ۱: ۸)؟ اگر پاسخ هر یک از این سوالات منفی باشد، پیدا است که به بیداری روحانی و تجدید حیات نیاز داریم.
یکی از دلایل اصلی مطالعه کلام خدا این است که تجدید حیات و بیداری روحانی را تجربه کنیم. یکی از دلایل نوشته شدن این کتاب تفسیر نیز همین است. هنگامی که این تفسیر را مطالعه می‌کنید، دعای شما این باشد که کلام خدا برای شما معنی و قدرت جدیدی بیابد و مانند چشمه حیات در قلبتان جاری شود. هنگامی که این کتاب تفسیر را مطالعه می‌کنید، برای بیداری در قلبتان و کلیسایتان دعا کنید.
اکنون بیایید به موضوع بیداری روحانی نگاهی بیندازیم. قبل از هر چیز، ببینیم بیداری روحانی چیست؟ بیداری روحانی احیا شدن محبت نخستینمان نسبت به مسیح است. بیداری روحانی به معنی سلوک کردن در نور همراه با عیسی است و نیز به این معنی است که به او اجازه بدهیم که در ما زندگی کند. بیداری روحانی به معنی بازگشت به حالت سلامت روحانی پس از یک دوران ضعف و رکود است. بیداری روحانی به معنی تصدیق گناهانمان و درخواست از عیسی به جهت آمرزش و پاک شدن است. بیداری روحانی به معنی سپردن عنان بخشهای مختلف زندگی مان به دستهای عیسی است.


بیداری روحانی زمان جد و جهد عمیق روحانی است. با وجود این، بیداری روحانی به معنی غرق شدن در عواطف افسار گسیخته نیست؛ بلکه زمان دعا، تعمق و ارزیابی عمیق وضعیت روحانی خویشتن می‌باشد؛ و نیز زمان نزدیک شدن به عیسی است. بیداری روحانی همچنین زمان عیان شدن دو رویی و خود فریبی ما است. بیداری روحانی زمان آشکار شدن نزاع، روحیه عیب جویی و تلخی در کلیسا و نیز زمان توبه کردن از آنها است. بیداری روحانی زمان وقوع تغیرات عمیق در ما است به گونه‌ای که دیگران تحت تاثیر قرار گیرند و جذب مسیح شوند. علاوه بر همه اینها، بیداری روحانی زمان نازل شدن قدرتمندانه روح‌القدس بر ما است تا هم در ما و هم در کلیسا عمل کند. بیداری روحانی چگونه آغاز می‌شود؟ بیداری روحانی تقریبا همیشه با آگاهی از گناهان و اعتراف به آنها آغاز می‌شود. وجود گناه یکی از دلایلی است که وقوع بیداری روحانی را اجتناب ناپذیر می‌سازد. روش اصلی شیطان، وسوسه ما به گناه کردن است. هنگامی که ما گناه می‌کنیم، از خدا جدا می‌شویم و روح قدوس خدا را در درون خود محزون می‌سازیم. در این حالت، مشارکت ما با عیسی قطع می‌شود و ما خوشی، آرامش و قدرت خود را از دست می‌دهیم. اگر گناهی در ما نباشد، نیازی به بیداری روحانی نخواهیم داشت. بنابراین، بیداری روحانی با تصدیق گناهان و اعتراف به آنها آغاز می‌شود.


ما دوست نداریم خود را گناهکار به حساب بیاوریم. ما گناهان خود را تقلیل می‌دهیم و حتی گاهی وجود آنها را هم انکار می‌کنیم. گاه وضعیت ما به وضعیت آن جوان ثروتمند می‌ماند که به عیسی گفت از دوران کودکی همه احکام را حفظ کرده است (مرقس ۱۰: ۱۷-۲۱). او اطمینان داشت که هیچ گناهی در زندگی‌اش نیست!
اما حتی اگر ما گناه خود را نبینیم، خدا همه چیز را می‌بیند. گناه صرفا زیر پا گذاشتن یک حکم الهی نیست. هر آنچه که با اراده مکشوف شده خدا در کتاب مقدس تضاد داشته باشد، گناه محسوب می‌شود. به این ترتیب، گناه شامل برخوردها و نگرشهای نادرست نیز می‌شود، یعنی شامل خود پرستی، غرور، حسادت، طمع، رنجش و تلخی، اضطراب و بی وفایی. گناه تنها به معنی انجام عمل نادرست نیست، بلکه به معنی انجام ندادن عمل صحیح نیز می‌باشد (یعقوب ۴: ۱۷). گناه به معنی دوست نداشتن خدا با تمامی دل و تمامی جان و تمامی فکر و تمامی قوت است (مرقس ۱۲: ۳۰). گناه به معنی دوست نداشتن همسایه مان همچون نفس خودمان می‌باشد (مرقس ۱۲: ۳۱). گناه به معنی عدم مقاومت تا آخر است (مرقس ۱۳: ۱۳). گناه به معنی نرساندن پیام انجیل به دیگران است، در شرایطی که فرصت انجامش را داریم (اول پطرس ۳: ۱۵). گناه به معنی عدم رسیدگی به نیاز برادرمان است (متی ۲۵: ۴۱-۴۵). با این اوصاف، چه کسی از میان ما می‌تواند بگوید که گناهی در زندگی‌اش نیست (اول یوحنا ۱: ۸)؟


بنابراین، نخستین گام در بیداری روحانی، اعتراف کردن به گناهانمان است. بیایید بهایی را که عیسی برای پاک کردن ما از گناهانمان پرداخت، به یاد آوریم و از روح‌القدس بخواهیم تا گناهان مخفی مان را بر ما مکشوف سازد. اکنون سوالاتی را مطرح خواهیم ساخت. این سوالات را از خودتان بپرسید. جوابی که به هر یک از آنها می‌دهید، مشخص می‌سازد که کدام قسمتها از زندگی تان را هنوز به حاکمیت عیسی تسلیم نکرده‌اید.
آیا چیزی هست که من آن را بیشتر از خدا دوست داشته باشم، مانند خانواده ام، کارم، لذت و خوشی و خودم (متی ۶: ۳۳؛ مرقس ۱۲: ۳۰)؟
آیا در مورد شرایط خاصی در زندگی‌ام علیه خدا گله و شکایت کرده‌ام (اول قرنتیان ۱۰: ۱۰؛ فیلیپیان ۲: ۱۴؛ اول تسالونیکیان ۵: ۱۸)؟
آیا دوست دارم مورد تحسین دیگران واقع شوم؟ آیا دوست دارم به خاطر کار نیکویی که انجام داده ام، تحسین شوم؟ آیا دوست دارم که در مرکز توجه دیگران باشم (متی ۶: ۱-۵؛ یوحنا ۱۲: ۴۳)؟
آیا نسبت به دیگران ناشکیبا هستم؟ آیا روحیه عیب جویی دارم؟ آیا هنگامی که دیگران از من انتقاد می‌کنند، نسبت به این موضوع حساسیت دارم و از کوره در می‌روم؟ آیا در ارتباط با دیگران زود رنج هستم؟ آیا تلخی و آزردگی خاصی در قلبم وجود دارد (عبرانیان ۱۲: ۱۵)؟
آیا شخصی لجباز هستم؟ آیا شخصی متعصب و اهل نزاع و مجادله هستم؟ آیا همیشه مطمئنم که حق با من است؟ آیا سخنان گزنده و طعنه آمیز به دیگران می‌زنم (فیلیپیان ۲: ۳؛ افسسیان ۵: ۲۱)؟
آیا از سخنان دیگران می‌ترسم؟ آیا از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنم؟ آیا استعدادهایی را که خدا به من بخشیده است، پنهان می‌کنم (متی ۲۵: ۲۴-۲۸)؟
آیا نسبت به کسی حسودم؟ آیا هنگامی که کسی شکست می‌خورد، در عمق قلبم خوشحال می‌شوم؟ آیا هنگامی که کسی به موفقیت دست می‌یابد، در عمق قلبم غمگین می‌شوم (متی ۲۵: ۲۴-۲۸)؟
آیا موضوعی هست که در مورد آن با صداقت کامل رفتار نکرده ام؟ آیا حقیقتی هست که آن را پنهان ساخته ام؟ آیا تلاش می‌کنم ضعف‌های خود را بپوشانم؟ آیا سعی می‌کنم تصویری غیر واقعی از خود به دیگران بدهم که با تصویر واقعی خودم منطبق نیست؟ آیا در مورد مسائل مختلف اغراق می‌کنم (متی ۲۳: ۲۷-۲۸؛ یعقوب ۵: ۱۶)؟
آیا شخصی دلسرد و افسرده هستم؟ از توکل کردن کامل به خدا سر باز می‌زنم؟ آیا ایمان و اتکایم به خدا ضعیف شده است (رومیان ۱: ۱۷، ۱۴: ۲۳؛ عبرانیان ۱۱: ۶)؟
آیا زندگی روحانی من شکلی ظاهری دارد و نشاط روحانی‌ام را از دست داده ام؟ آیا نگرانی خود را نسبت به کسانی که مسیح را نمی‌شناسند، از دست داده ام؟ آیا از نظر روحانی ضعیف شده ام؟ آیا زندگی روحانی‌ام نه سرد و نه گرم هست؟ آیا زندگی مبتنی بر شاگردی را ترک کرده‌ام (مرقس ۸: ۳۴؛ مکاشفه ۲: ۴-۵، ۳: ۱۵-۱۶)؟
آیا با دنیا همنوا شده ام؟ آیا همانند بی ایمانان فکر می‌کنم؟ آیا شروع به دوست داشتن دنیا و لذت‌های آن کرده‌ام (رومیان ۱۲: ۲؛ اول یوحنا ۲: ۱۵-۱۷)؟
اگر پاسخ هر یک از این سوالات مثبت باشد، یعنی اینکه در آن زمینه گناه می‌کنیم؛ این گناه را باید نزد خدا اعتراف کنیم. اگر چنین کنیم، راه را برای خدا باز کرده‌ایم تا ما را بیدار سازد. اما اگر چنین نکنیم، روز به روز ضعیف تر شده، از خدا بیشتر دور می‌شویم.
گام دوم در بیداری روحانی توبه کردن از تمامی گناهانی است که روح‌القدس بر ما مکشوف می‌سازد. توبه به معنی تاسف عمیق از گناهانمان و سپس ترک کردن کامل آنها است. هنگامی که چنین می‌کنیم، خدا ما را می‌بخشد و ما را پاک می‌سازد (اول یوحنا ۱: ۹). اگر این بخشش و پاک شدن از گناهان را تجربه نکنیم، تنها یک دلیل برای این امر می‌تواند وجود داشته باشد و آن این است که به شکل کامل از گناهانمان بازگشت نکرده‌ایم.
گام سوم در بیداری روحانی، جبران خطایی است که نسبت به کسی مرتکب شده‌ایم (متی ۵: ۲۳-۲۴؛ لوقا ۱۹: ۸). شاید نیاز باشد که از کسی عذر خواهی کنیم، شاید نیاز باشد تا اموال کسی را که تصاحب کرده ایم، به او باز گردانیم. شاید نیاز باشد برای اعادده حیثیت کسی که از او بدگویی کرده ایم، کاری انجام دهیم. و مهم تر از همه، شاید لازم باشد تا کسی را ببخشیم زیرا رنجش و تلخی نسبت به شخصی دیگر، گناهی بزرگ است (متی ۶: ۱۲، ۱۴-۱۵).
گام چهارم در بیداری روحانی، وقف مجدد زندگی مان به مسیح است. ما باید تمامی بخشهای زندگی خود را به او تسلیم کنیم و نباید از تسلیم کردن چیزی ابا کنیم. ما باید با تمام وجود آماده اطاعت کردن از او باشیم و آنچه را که او از ما می‌خواهد، انجام دهیم (یوحنا ۱۴: ۱۵). ما متعلق به خود نیستیم، بلکه به او تعلق داریم (اول قرنتیان ۶: ۱۹-۲۰).


گام پنجم در بیداری روحانی، اعلام کردن آن وعده‌هایی است که خدا به کسانی که با قلبی قروتن و توبه کار به نزد او باز می‌گردند، وعده داده است. ما باید قلب خود را باز کنیم تا روح‌القدس آن را پُر سازد. خدا به ما حکم کرده که از روح‌القدس پُر شویم (افسسیان ۵: ۸). بنابراین، ما باید مشتاق پُر شدن از روح‌القدس باشیم؛ باید خود را تقدیم خدا کنیم تا پُر شویم (رومیان ۱۲: ۱). ما باید از خدا بخواهیم تا ما را پُر سازد (متی ۷: ۷-۸؛ لوقا ۱۱: ۱۳).
گام ششم در بیداری روحانی، اطاعت از روح‌القدس در زندگی است. کسی که زندگی‌اش تحت تسلط روح‌القدس نیست، نمی‌تواند از روح‌القدس پُر شود. پولس رسول می‌نویسد: «اما می‌گویم به روح رفتار کنید، پس شهوات جسم را به جا نخواهید آورد» (غلاطیان ۵: ۱۶). این امر کلید اصلی موفقیت و پیروزی در زندگی مسیحی است. داشتن یک زندگی پیروزمندانه بدین معنی است که مسیح خودش در ما زندگی کند (غلاطیان ۲: ۲۰). بنابراین، هدف ما این است که به شباهت مسیح درآییم (رومیان ۸: ۲۱). هدفی عالی تر از این نمی‌توان متصور شد.
بنابراین، برای تجربه کردن بیداری روحانی، باید این گامها را برداریم. اما این موضوع را به یاد داشته باشید که خود عمل بیدار شدن، تماما توسط روح‌القدس تحقق می‌یابد، به طریقی که او می‌خواهد و در زمانی که او معین می‌کند. پس از برداشتن همه این گامها، باید با انتظار به او بنگریم.
«و قوم من كه به اسم من نامیده شده‌اند متواضع شوند، و دعا كرده، طالب حضور من باشند، و از راههای بد خویش بازگشت نمایند، آنگاه من از آسمان اجابت خواهم فرمود، و گناهان ایشان را خواهم آمرزید و زمین ایشان را شفا خواهم داد» (دوم تواریخ ۷: ۱۴).
آه‌ای خداوند، ما را بیدار ساز!



:: بازدید از این مطلب : 106
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 ارديبهشت 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

۲۹ ضعیفان را قوّت می‌بخشد و ناتوانان را قدرت زیاده عطا می‌نماید. ۳۰ حتّی جوانان هم درمانده و خسته می‌گردند و شجاعان بکلّی می‌افتند. ۳۱ امّا آنانی که منتظر خداوند می‌باشند قوّت تازه خواهند یافت و مثل عقاب پرواز خواهند کرد. خواهند دوید و خسته نخواهند شد. خواهند خرامید و درمانده نخواهند گردید. ( اشعیا فصل ۴۰)

بازتاب:

او از قوم ضعیف و درمانده خود حمایت کرده و آنها را استوار می‌سازد. آنانی که بر خداوند امید و توکل دارند و منتظر او هستند از او قوت خواهند یافت. او برای وظایفی که غیر ممکن به نظر می‌رسند به آنها قوت و قدرت خواهد بخشید؛ او به آنها قوت خواهد داد تا با چالش‌ها روبرو و بر موانع فائق شوند؛ و مهمتر از همه، او برای زندگی روزانه به آنها قوت، و فیض تحمل و استقامت خواهد داد؛ هر چند که ممکن است ما در تلاش برای راه رفتن در نور و رشد در کار خداوند خسته شویم، اما پدر بخشنده ما همیشه حاضر است تا به ما قدرت و نیروی لازم را عطا کند. ما بواسطه قوت کلام خداوند مورد تشویق قرار گرفته و در محبت او آرامی خواهیم یافت.



:: بازدید از این مطلب : 192
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 ارديبهشت 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

تفسیر کاربردی   مکاشفه یوحنا  فصل  ۲۲

نهر حیات (۲۲: ۱-۶)
۱ سپس به یوحنا نهری از آب حیات نشان داده می‌شود که از تخت خدا و بره جاری می‌شود. تختی که در مکاشفه ۷: ۱۵ و ۱۲: ۵ به آن اشاره می‌شود تخت خداست اما در این آیه و نیز آیه ۳، تخت مورد اشاره تخت مسیح، برۀ خداست. مسیح کاملا سزاوار است که بر تخت خدا بنشیند. عیسی فرمود: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من داده شده است» (متی ۲۸: ۱۸) در واقع مسیح و خدا یک هستند (یوحنا ۱۰: ۳۰).
نهر آب حیات از چشمۀ آب حیات (مکاشفه ۲۱: ۶) جاری می‌شود که خود مسیح است. در باغ عدن هم نهری وجود داشت (پیدایش ۲: ۱۰). از بعضی جنبه‌ها، باغ عدن اولیه و شهر آسمانی شباهتهایی با هم دارند. در آغاز پیدایش نیز در باغ عدن اثری از گناه، بیماری، ماتم و موت نبود. خدا خودش در این باغ می‌خرامید (پیدایش ۳: ۸). اما دو انسان نخستین یعنی آدم و حوا علیه خدا مرتکب گناه شدند و پس از آن خدا آنان را از باغ عدن اخراج کرد (پیدایش ۳: ۲۳-۲۴).

۲ در کنار نهر حیات در شهر آسمانی یک درخت حیات نیز وجود دارد. در باغ عدن نیز درخت حیاتی وجود داشت که به کسانی که از میوه‌های آن می‌خوردند حیات جاودان می‌بخشید (پیدایش ۲: ۹، ۳: ۲۲). درخت حیات در شهر آسمانی خدا نشانه‌ای از وفور نعمت و سلامتی است. همه اهالی شهر می‌توانند از میوه روحانی آن بهره گیرند و با خوردن از آن، از سلامتی روحانی برخوردار شوند.

۳-۴ و دیگر هیچ لعنت نخواهد بود. به خاطر گناه آدم و حوا، خدا برای انسان و زمین لعنتی مقرر کرد (پیدایش ۳: ۱۴-۱۹). اما در شهر آسمانی اثری از گناه نخواهد بود بنابراین، اثری از لعنت هم وجود نخواهد داشت.
در شهر آسمانی، بندگان خدا چهره او را خواهند دید (آیۀ ۴). در عهد عتیق به بزرگترین بنده خدا یعنی موسی، هیچگاه اجازه داده نشد که صورت خدا را ببیند (خروج ۳۳: ۱۸-۲۳). عیسی گفت که تنها پاک دلان خواهند توانست خدا را ببینند (متی ۵: ۸). اما ما نیز که توسط خون بره پاک شده‌ایم، چهره خدا را خواهیم دید و مانند او خواهیم بود زیرا او را چنان که هست خواهیم دید (اول یوحنا ۳: ۲). از میان برکاتی که در آسمان وجود دارند، بزرگترین آنها دیدن چهره خدا و بودن با او برای همیشه است.
نام خدا بر پیشانی ما نوشته خواهد شد (مکاشفه ۳: ۱۲، ۷: ۳). نام او بر پیشانی ما نشانه آن است که او ما را قوم خودشساخته است و ویژگیها و شخصیت خودش را به ما داده است.

۵ مکاشفه ۲: ۲۶، ۳: ۲۱، ۲۱: ۲۳ و تفسیر آنها مشاهده شود.

 



:: بازدید از این مطلب : 96
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 

وعده روزانه

۳۸ بدهید تا به شما داده شود. زیرا پیمانه نیکوی افشرده و جنبانیده و لبریز شده را در دامن شما خواهند گذارد. زیرا که به همان پیمانه‌ای که می‌پیمایید برای شما پیموده خواهد شد. ( انجیل لـوقـا فصل ۶)

بازتاب:

خدمت مسیحی خدمت پر هزینه‌ای است. کسانی که سخاوتمندانه می‌دهند، سخاوتمندانه بدانها داده خواهد شد. همانند کشاورزی که دانه را از دامن خود بر روی زمین می‌پاشد، هر چه بیشتر این دانه‌ها را بر زمین منتشر سازد. حصاد او عظیم‌تر خواهد بود. پاداش او پیمانه نیکوی افشرده و جنبانیده و لبریز شده است. او پاداش خود را در دامن خود می‌یابد.
این یک اصل ثابت در زندگی است که هرگونه بکاریم درو خواهیم کرد، به عبارت عمل ما به خود ما بر می‌گردد، یعنی به همان پیمانه‌ای که بپیمائیم، برایمان پیموده خواهد شد. اگر بذر روحانی را در این دنیا بکاریم گنجهای روحانی با ارزش و وصف‌ناپذیر درو خواهیم کرد.



:: بازدید از این مطلب : 112
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

داستان کتاب مقدّس

کتاب مقدّس داستان محبت خداوند نسبت به مردان و زنان، و خواست او برای فدیه ایشان از اسارت گناه و احیای ایشان در داشتن ارتباط با خودش است. این داستان با خود خداوند آغاز می‌شود. در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید (پیدایش ۱: ۱).
داستان کتاب مقدّس اولین و مهمترین داستان خداوند است. کتاب مقدّس به ما تعلیم می‌دهد که قبل از هر چیز دیگری خداوند وجود داشته است. وقتی او جهان را آفرید، او آنرا از هیچی آفرید. از اینرو او از هر آن چیزی که آفریده است جدا می‌باشد؛ او ماورای طبیعت است. خداوند و طبیعت نمی‌توانند با هم ترکیب شوند؛ پرستش هر چیزی در طبیعت یا هر اشیایی که خلق شده باشد بت پرستی محسوب می‌شود.
انسان در راس خلقت خداوند قرار دارد. بویژه اینکه خداوند مردان و زنان را بصورت خود آفرید (پیدایش ۱: ۲۷)؛ او آنها را آفرید تا به شباهت او باشند، تا با او ارتباط داشته باشند، تا آنها را دوست داشته باشد و در واکنش به این محبت، آنها نیز او را دوست داشته باشند.
خداوند همچنین مردان و زنان را مخلوقاتی آزاد و مستقل آفرید؛ این شامل این می‌شود که او آنها را با قابلیت گناه کردن و حتی طغیان بر علیه خالق خود یعنی طغیان بر علیه خود خدا آفرید. چرا خداوند باید چنین کاری می‌کرد؟ چرا او فقط انسان را طوری برنامه ریزی نکرد که همواره پاک و بی گناه باقی بماند؟


یک دلیل قابل عنوان وجود دارد. خداوند به راحتی می‌توانست مردان و زنان را به شباهت آدم آهنی و برنامه ریزی شده و بدون هر گونه استقلال و آزادی خلق کند. اما آیا او از ارتباط با یک چنین موجوداتی واقعاً لذت می‌برد؟ آیا او از پرستش و خدمت ایشان خشنود می‌شد؟ بسیار بعید به نظر می‌رسد. خداوند در سراسر کتاب مقدّس مردان و زنان را فراخوانده تا طالب او باشند و وی را با تمامی قلب خود محبت نمایند؛ فقط مخلوقات آزاد می‌توانند اینچنین عمل کنند. آفرینش یک موجود مستقل حقیقی، کار بسیار عظیم تری نسبت به آفرینش یک آدم آهنی است.
کتاب مقدّس به ما عواقب انتخاب خداوند را بازگو می‌کند: اولین مرد و زن در گناه سقوط کردند (پیدایش ۳: ۱-۶). آنها رابطه صمیمی خود را با خداوند از دست دادند و از حضور او رانده شدند. نسلهای آتی ایشان نیز از کارهای آنها پیروی کرده و بشر گناهکار گردیدند و از برکات و ارتباط با خدای قدّوس محروم شدند.


این وضعیت قلب خداوند را محزون ساخت. زیرا خداوند قدّوس و عادل است، او نمی‌تواند گناه انسان را نادیده بگیرد. از اینرو خداوند تصمیم گرفت تا گناه بشر را فدیه دهد، تا راهی را به بشر برای فرار از تاثیرات گناه و برای زندگی پارسایانه در حضور خداوند نشان دهد.
عهد قدیم و جدید بازگو کننده داستان فدیه خداوند برای انسان سقوط کرده است. او ما را فدیه داد زیرا ما را دوست داشت. او ما را همانند پدری دوست دارد که فرزندش را دوست دارد، همانند شوهری که همسرش را دوست دارد. خداوند آنقدر ما را دوست دارد که سرانجام به منظور آزاد ساختن ما از قدرت گناه و شیطان، پسر خودش را به دنیا فرستاد تا مجازات گناهان ما را بر خودش بگیرد. کسی محبت بزرگتر از این ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد (یوحنا ۱۵: ۱۳).


خداوند برای به انجام رساندن نقشه فدیه خود، خواست خود را به هیچ کسی تحمیل نکرد. در عوض، او تصمیم گرفت تا از طریق افرادی عمل کند که کامل نیستند، و طالب زندگی عادلانه هستند، و توکل خود را بر او قرار داده‌اند. خداوند نوح و خانواده او را برگزید تا یک کشتی بسازند، از اینرو که کل نژاد بشر در سیل نابود نشود. خداوند ابراهیم و نسلهای آتی او یعنی اسرائیلیها را برگزید تا قوم جدیدی را شکل دهد که مشخصه آن عدالت و پارسایی باشد. خداوند موسی را برگزید تا آنها را هدایت کند، و از طریق موسی به آنها شریعت خود را داد تا آنها را قادر به اجتناب از گناه بسازد و بدین وسیله از برکاتی بهره ببرند که او مشتاق دادن آن به ایشان بود. او عهدی با ایشان برقرار ساخت، و موافقت کرد که خدای ایشان باشد و آنها را قوم خود بسازد البته تا زمانی که از فرامین او اطاعت کنند. این ” عهد قدیم“ بود (خروج ۱۹: ۳-۸).
قوم خدا در اغلب موارد از فرامین خداوند سرپیچی می‌کردند؛ آنها حقیقتا توکل خود را بر او قرار نداده بودند؛ او به آنها وعده برکاتی عظیم داده بود فقط اگر آنها از او اطاعت کنند، اما آنها در عوض تصمیم گرفتند که به راه خودشان بروند. و بخاطر سرکشی آنها، گناه آنها، بت پرستی آنها، کل ایشان در تحت داوری خداوند قرار گرفتند. گرچه تعداد کمی از اسرائیلیها، صرفا ” بقیتی“ اندک از ایشان به خداوند توکل کردند؛ و در سراسر تاریخ اسرائیل باستان، خداوند از این بقیه اندک حفاظت و حمایت کرد.


از ابتدا تعلق خاطر خداوند بسیار بیشتر و فراتر از صرفا به اسرائیل بود؛ او ابراهیم را برگزید تا از او جمیع قبایل جهان بركت بیابند (پیدایش ۱۲: ۱-۳). خداوند صرفا از این ” بقیه“ اندک فقط بخاطر خود آنها حفاظت نکرد؛ بلکه بیشتر از آن، او برنامه ریزی کرده بود تا از طریق این ” بقیه“ اندک، عدالت و برکت را برای تمامی مردم دنیا به ارمغان بیاورد.
از طریق همین ” بقیه“ اسرائیل بود که خداوند تصمیم گرفت تا پسر خود عیسی مسیح را به دنیا بفرستد (متی ۱: ۱-۱۷). این بواسطه عیسی مسیح بود که خداوند تصمیم به برقرار ساختن یک ” عهد جدید“ گرفت تا جایگزین عهد قدیم شود. این عهد جدید در تضاد یا تناقض با عهد قدیم نبود، بلکه چیزهایی جدیدی را اضافه کرد که عهد قدیم را کهنه ساخت (عبرانیان ۸: ۱۳). این چیزی جدید، فرستادن روح‌القدس برای احیای مردم بود تا بدین وسیله ایشان را قادر به زندگی بر اساس خواست خداوند کند. آمدن روح‌القدس بواسطه مرگ و رستاخیز مسیح ممکن گردید. از طریق مرگ مسیح، گناه ایمانداران برداشته شد، و از طریق رستاخیز او، ایمانداران قدرت روح را برای اطاعت از شریعت خداوند دریافت کردند. شریعت خداوند حالا بر قلبهای ایشان ” نوشته“ شده بود (ارمیا ۳۱: ۳۳). قوم خداوند حالا بخشیده و پاک شده بودند؛ و در نتیجه، ارتباط دوستی آنها با خداوند احیا شده بود.


یک نفر شاید بپرسد: چرا خداوند اجازه می‌دهد مابین برقراری عهد قدیم با عهد جدید حدود چهارده قرن بگذرد؟ وقتی عهد قدیم به نظر رسید که ” کار“ نمی‌کند؛ پس چرا اینقدر تاخیر؟
دو دلیل عملی می‌تواند عنوان شود. اول، تاریخ دراز مدت اسرائیل بوضوح قدرت گناه را نشان می‌دهد، و مجازات مکرر خداوند نسبت به قوم سرکش خود، به تمامی نژاد بشر نشان می‌دهد که خداوند با گناه سازش و مدارا نمی‌کند.
دوم، بدون چهارده قرن تاریخ اسرائیل، توضیح این امر بسیار دشوار بود که چرا مسیح باید بمیرد و حتی اینکه چرا عهد جدید ضرورت داشته است. مسیحیان اولیه با در دست داشتن عهد قدیم با وضوح بیشتری قادر به ارائه انجیل بودند و می‌توانستند بسیار موثرتر مردم را ترغیب کنند که تنها راه فرار از غضب خداوند و کسب حیات ابدی زمانی میسر است که ایمان خود را بر مسیح قرار داده و او را به عنوان خداوند و نجات دهنده خود قبول کنند. اگر این امر در مورد کلیسای اولیه صادق بود، پس برای امروز ما نیز به همان میزان صادق است.
خواست مهم خداوند این است که تا آنجایی که ممکن است مردم بیشتری با ایمان بسوی او آمده و در ارتباط دوستی با او قرار بگیرند؛ در ابتدا این والاترین هدف او برای خلقت نوع بشر بود. او با بردباری منتظر زمان درست برای فرستادن مسیح شد، حالا افراد بسیار بیشتری بخت آمدن به ملکوت خداوند را دارند. و خداوند با استفاده از درسها و تعالیم تاریخ عهد قدیم کمک می‌کند تا این امر هر چه بیشتر امکان پذیر گردد.
ضرورت دارد که یک چیز نهایی دیگر درباره داستان کتاب مقدّس گفته شود: این داستان هنوز به پایان نرسیده است. قبل از فرا رسیدن پایان، چیزهایی باید اتفاق بیفتد: و به این بشارت ملکوت در تمام عالم موعظه خواهد شد تا بر جمیع امت‌ها شهادتی شود؛ آنگاه انتها خواهد رسید (متی ۲۴: ۱۴). و ” آغاز پایان“ زمانی فرا خواهد رسید که مسیح دوباره به این دنیا باز گردد. نگاه هر دو عهد قدیم و جدید به جلوتر و به آن روز دوخته شده است. وقتی مسیح دوباره بیاید، افراد بسیار بیشتر دیگری به ملکوت خداوند وارد خواهند شد و این شامل مردم اسرائیل که توبه کرده‌اند نیز می‌شود. و در نزدیکی پایان دنیا، داوری نهایی بوقوع خواهد پیوست (مکاشفه ۲۰: ۱۱-۱۵)، و آنانی که ایمان خود را بر خدا و بر پسر او قرار داده‌اند طلایه دار آسمانی جدید و زمینی جدید خواهند شد (مکاشفه ۲۱: ۱-۱۴). عیسی گفت: ” به خدا ایمان آورید به من نیز ایمان آورید. در خانه پدر من منزل بسیار است... می‌روم تا برای شما مکانی حاضر کنم “ (یوحنا ۱۴: ۱-۲).
چطور مردم می‌توانند چنین وعده‌ها و چنین نبوتهایی را باور کنند؟ اول با ایمان بر خود عیسی مسیح؛ زیرا وقتی مسیح وارد زندگی شخص شود، شخص دیگر بیش از این به حقیقت کلام عیسی شک نخواهد کرد.
اما علاوه بر آن، ما می‌توانیم این نبوتها را با مطالعه داستان کتاب مقدّس باور کنیم. از قبل تعدادی از نبوتهای عهد قدیم در تاریخ به تحقق رسیده و این تحقق اغلب با دقت حیرت انگیزی نیز همراه بوده است. اگر یک چنین تعداد زیادی از نبوتها از قبل به حقیقت پیوسته است، پس ما می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که نبوتهای هنوز به تحقق نرسیده، روزی به حقیقت خواهد پیوست. بله، در واقع روز خداوند فرا خواهد رسید (یوئیل ۱: ۱۵؛ ۲: ۲۸-۳۲؛ مرقس ۱۳: ۲۶-۲۷). اما هیچ کس از روز و یا از ساعت آن اطلاعی ندارد (مرقس ۱۳: ۳۲-۳۳). در ضمن، ما باید بیدار باشیم و همچنان که به جلوتر و به آمدن روز خداوند نگاه می‌کنیم باید در هر سیرت مقدّس و دیندار باشیم (مرقس ۱۳: ۳۵-۳۷؛ دوم پطرس ۳: ۱۱-۱۴).
عیسی گفت: ” به زودی می‌آیم!“ آمین. بیا، ای خداوند عیسی (مکاشفه ۲۲: ۲۰).
اگر مسیح امروز بیاید، ما را مشغول به چه کاری خواهد دید؟



:: بازدید از این مطلب : 102
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 21 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۱۶۰ جمله کلام تو راستی است و تمامی داوری عدالت تو تا ابدالآباد است. ( مزامیر فصل ۱۱۹)

بازتاب:

تمامی جملات خدا راستی است. هر وعده‌ای در کلام خدا مطمئناً محقق می‌شود، «زیرا هر آینه به شما می‌گویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد، تا همه واقع شود».
ای قوم خدا، هرگز شک نکنید، که کلام او نجات است. کلام او به انجام رسیده و تا ابد پایدار خواهد بود؛ بیاییم بواسطه این فیض عظیم، و این کلام غیر قابل تردید، شاد باشیم. او تنها راه است، او خود راستی است؛ او حیات است؛ و او جریان زندگی ماست. پس همه با هم بگوییم: هللویاه



:: بازدید از این مطلب : 134
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 21 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

بعد

درباره کتاب نامه ارمیا

مقدمه

این ۷۲ آیه یک نسخه از نامه‌ای است که ارمیا برای کسانی فرستاده که توسط نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل در سال ۵۹۷ قبل از میلاد به عنوان زندانی به بابل منتقل شده بودند. ارمیا این نامه را نوشت تا دستوراتی را که خداوند به او وحی کرده بود به آنها بدهد. این نامه یک دهه قبل از شکست نهایی یهودیان و نابودی اورشلیم ارسال شده است. نامه ارمیا یک موعظه تهییج کننده بر علیه بت پرستی و چند خدایی بر اساس ارمیا فصل ۱۰ و بخصوص آیه ۱۱ است:
«خدایانی که آسمان و زمین را نساخته‌اند از روی زمین و از زیر آسمان تلف خواهند شد».
اگرچه تمام نسخه‌های خطی این نامه به زبان یونانی است، از جمله یک نسخه که در غارقمران کشف شده است، اما احتمالا این نامه در اصل به زبان عبری یا آرامی بوده و در حدود سال ۳۰۰ قبل از میلاد به نگارش درآمده است.

خلاصه

نامه ارمیا که رساله ارمیا نیز نامیده می‌شود شامل ده هشدار به یهودیان است، که ممکن است جذب بت پرستی شوند؛ این هشدارها سبب آگاهی آنها نسبت به بت پرستی خواهد شد. این نامه در کانن روم به عنوان فصل ششم کتاب باروخ درج شده است.
اگرچه آموزه نامه ارمیا با آموزه‌های کتاب مقدس در مورد رد بت پرستی هیچ تناقضی ندارد، اما این نامه نباید به همان الزام و اقتدار مطالب عهد قدیم و عهد جدید در نظر گرفته شود. این نامه مدتها پس از مرگ ارمیا نوشته شده است و توسط یهودیان به عنوان بخشی از کتاب مقدس پذیرفته نشده است بنابراین کاملا روشن است که نمی‌توان آنرا در راستای کتاب مقدس یهودیان قرار داد. بسیاری از محققان کتاب مقدس بر این باور هستند که این نامه توسط ارمیا نوشته نشده است از این رو نویسنده این نامه کاملا شناخته شده نیست.
در عوض، متن این نامه به ما کمک می‌کند تا بهتر با دیدگاه یهودیانی آشنا شویم که تحت تأثیر و کنترل قدرت دولتهای خارج از اسرائیل زندگی می‌کردند که بت پرست بوده و سایر خدایان دیگر را می‌پرستیدند، اما در این نامه به آنها دستور داده شد که همچنان به خداوند متعال وفادار باقی بمانند.



:: بازدید از این مطلب : 865
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۲۳ به سبب عتاب من بازگشت نمایید. اینک روح خود را بر شما افاضه خواهم نمود و کلمات خود را بر شما اعلام خواهم کرد. ( امثال سلیمان فصل ۱)

بازتاب:

وقتی خداوند ما را سرزنش می‌کند، خوب است بازگشت کرده و توبه کنیم.. اگر توبه کنیم، او نیز روح خود را بر ما می‌ریزد و برکت می‌یابیم، و سخنان حکمت آمیز خود را بر ما اعلام خواهد کرد. عیسی مسیح روح‌القدس را به کسانی که دعوت او را پاسخ می‌دهند افاضه می‌نماید. این حقیقت در عهد عتیق به آن درستی که در عهد جدید آمده است، آشکار نشده است.
پس بیاییم به خداوند توکل کرده و با قلبی آکنده از توبه بسوی او بازگشت کنیم. ایمان خود را بر او قرار دهیم، آنگاه او خدای ما و ما نیز فرزن او خواهیم بود. او حیاتی تازه به ما عطا کرده و ما را فرزند خویش نامیده و لباسی از تقدس و پاکی بر تن ما خواهد کرد.



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

https://www.expressen.se/nyheter/flygplan-kraschade-i-iran-176-passagerare-doda

 



:: بازدید از این مطلب : 152
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 دی 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 



کتاب مقدّس داستان محبت خداوند نسبت به مردان و زنان، و خواست او برای فدیه ایشان از اسارت گناه و احیای ایشان در داشتن ارتباط با خودش است. این داستان با خود خداوند آغاز می‌شود. در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید (پیدایش ۱: ۱).
داستان کتاب مقدّس اولین و مهمترین داستان خداوند است. کتاب مقدّس به ما تعلیم می‌دهد که قبل از هر چیز دیگری خداوند وجود داشته است. وقتی او جهان را آفرید، او آنرا از هیچی آفرید. از اینرو او از هر آن چیزی که آفریده است جدا می‌باشد؛ او ماورای طبیعت است. خداوند و طبیعت نمی‌توانند با هم ترکیب شوند؛ پرستش هر چیزی در طبیعت یا هر اشیایی که خلق شده باشد بت پرستی محسوب می‌شود.
انسان در راس خلقت خداوند قرار دارد. بویژه اینکه خداوند مردان و زنان را بصورت خود آفرید (پیدایش ۱: ۲۷)؛ او آنها را آفرید تا به شباهت او باشند، تا با او ارتباط داشته باشند، تا آنها را دوست داشته باشد و در واکنش به این محبت، آنها نیز او را دوست داشته باشند.
خداوند همچنین مردان و زنان را مخلوقاتی آزاد و مستقل آفرید؛ این شامل این می‌شود که او آنها را با قابلیت گناه کردن و حتی طغیان بر علیه خالق خود یعنی طغیان بر علیه خود خدا آفرید. چرا خداوند باید چنین کاری می‌کرد؟ چرا او فقط انسان را طوری برنامه ریزی نکرد که همواره پاک و بی گناه باقی بماند؟


یک دلیل قابل عنوان وجود دارد. خداوند به راحتی می‌توانست مردان و زنان را به شباهت آدم آهنی و برنامه ریزی شده و بدون هر گونه استقلال و آزادی خلق کند. اما آیا او از ارتباط با یک چنین موجوداتی واقعاً لذت می‌برد؟ آیا او از پرستش و خدمت ایشان خشنود می‌شد؟ بسیار بعید به نظر می‌رسد. خداوند در سراسر کتاب مقدّس مردان و زنان را فراخوانده تا طالب او باشند و وی را با تمامی قلب خود محبت نمایند؛ فقط مخلوقات آزاد می‌توانند اینچنین عمل کنند. آفرینش یک موجود مستقل حقیقی، کار بسیار عظیم تری نسبت به آفرینش یک آدم آهنی است.
کتاب مقدّس به ما عواقب انتخاب خداوند را بازگو می‌کند: اولین مرد و زن در گناه سقوط کردند (پیدایش ۳: ۱-۶). آنها رابطه صمیمی خود را با خداوند از دست دادند و از حضور او رانده شدند. نسلهای آتی ایشان نیز از کارهای آنها پیروی کرده و بشر گناهکار گردیدند و از برکات و ارتباط با خدای قدّوس محروم شدند.


این وضعیت قلب خداوند را محزون ساخت. زیرا خداوند قدّوس و عادل است، او نمی‌تواند گناه انسان را نادیده بگیرد. از اینرو خداوند تصمیم گرفت تا گناه بشر را فدیه دهد، تا راهی را به بشر برای فرار از تاثیرات گناه و برای زندگی پارسایانه در حضور خداوند نشان دهد.
عهد قدیم و جدید بازگو کننده داستان فدیه خداوند برای انسان سقوط کرده است. او ما را فدیه داد زیرا ما را دوست داشت. او ما را همانند پدری دوست دارد که فرزندش را دوست دارد، همانند شوهری که همسرش را دوست دارد. خداوند آنقدر ما را دوست دارد که سرانجام به منظور آزاد ساختن ما از قدرت گناه و شیطان، پسر خودش را به دنیا فرستاد تا مجازات گناهان ما را بر خودش بگیرد. کسی محبت بزرگتر از این ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد (یوحنا ۱۵: ۱۳).
خداوند برای به انجام رساندن نقشه فدیه خود، خواست خود را به هیچ کسی تحمیل نکرد. در عوض، او تصمیم گرفت تا از طریق افرادی عمل کند که کامل نیستند، و طالب زندگی عادلانه هستند، و توکل خود را بر او قرار داده‌اند. خداوند نوح و خانواده او را برگزید تا یک کشتی بسازند، از اینرو که کل نژاد بشر در سیل نابود نشود. خداوند ابراهیم و نسلهای آتی او یعنی اسرائیلیها را برگزید تا قوم جدیدی را شکل دهد که مشخصه آن عدالت و پارسایی باشد. خداوند موسی را برگزید تا آنها را هدایت کند، و از طریق موسی به آنها شریعت خود را داد تا آنها را قادر به اجتناب از گناه بسازد و بدین وسیله از برکاتی بهره ببرند که او مشتاق دادن آن به ایشان بود. او عهدی با ایشان برقرار ساخت، و موافقت کرد که خدای ایشان باشد و آنها را قوم خود بسازد البته تا زمانی که از فرامین او اطاعت کنند. این ” عهد قدیم“ بود (خروج ۱۹: ۳-۸).
قوم خدا در اغلب موارد از فرامین خداوند سرپیچی می‌کردند؛ آنها حقیقتا توکل خود را بر او قرار نداده بودند؛ او به آنها وعده برکاتی عظیم داده بود فقط اگر آنها از او اطاعت کنند، اما آنها در عوض تصمیم گرفتند که به راه خودشان بروند. و بخاطر سرکشی آنها، گناه آنها، بت پرستی آنها، کل ایشان در تحت داوری خداوند قرار گرفتند. گرچه تعداد کمی از اسرائیلیها، صرفا ” بقیتی“ اندک از ایشان به خداوند توکل کردند؛ و در سراسر تاریخ اسرائیل باستان، خداوند از این بقیه اندک حفاظت و حمایت کرد.
از ابتدا تعلق خاطر خداوند بسیار بیشتر و فراتر از صرفا به اسرائیل بود؛ او ابراهیم را برگزید تا از او جمیع قبایل جهان بركت بیابند (پیدایش ۱۲: ۱-۳). خداوند صرفا از این ” بقیه“ اندک فقط بخاطر خود آنها حفاظت نکرد؛ بلکه بیشتر از آن، او برنامه ریزی کرده بود تا از طریق این ” بقیه“ اندک، عدالت و برکت را برای تمامی مردم دنیا به ارمغان بیاورد.


از طریق همین ” بقیه“ اسرائیل بود که خداوند تصمیم گرفت تا پسر خود عیسی مسیح را به دنیا بفرستد (متی ۱: ۱-۱۷). این بواسطه عیسی مسیح بود که خداوند تصمیم به برقرار ساختن یک ” عهد جدید“ گرفت تا جایگزین عهد قدیم شود. این عهد جدید در تضاد یا تناقض با عهد قدیم نبود، بلکه چیزهایی جدیدی را اضافه کرد که عهد قدیم را کهنه ساخت (عبرانیان ۸: ۱۳). این چیزی جدید، فرستادن روح‌القدس برای احیای مردم بود تا بدین وسیله ایشان را قادر به زندگی بر اساس خواست خداوند کند. آمدن روح‌القدس بواسطه مرگ و رستاخیز مسیح ممکن گردید. از طریق مرگ مسیح، گناه ایمانداران برداشته شد، و از طریق رستاخیز او، ایمانداران قدرت روح را برای اطاعت از شریعت خداوند دریافت کردند. شریعت خداوند حالا بر قلبهای ایشان ” نوشته“ شده بود (ارمیا ۳۱: ۳۳). قوم خداوند حالا بخشیده و پاک شده بودند؛ و در نتیجه، ارتباط دوستی آنها با خداوند احیا شده بود.
یک نفر شاید بپرسد: چرا خداوند اجازه می‌دهد مابین برقراری عهد قدیم با عهد جدید حدود چهارده قرن بگذرد؟ وقتی عهد قدیم به نظر رسید که ” کار“ نمی‌کند؛ پس چرا اینقدر تاخیر؟
دو دلیل عملی می‌تواند عنوان شود. اول، تاریخ دراز مدت اسرائیل بوضوح قدرت گناه را نشان می‌دهد، و مجازات مکرر خداوند نسبت به قوم سرکش خود، به تمامی نژاد بشر نشان می‌دهد که خداوند با گناه سازش و مدارا نمی‌کند.
دوم، بدون چهارده قرن تاریخ اسرائیل، توضیح این امر بسیار دشوار بود که چرا مسیح باید بمیرد و حتی اینکه چرا عهد جدید ضرورت داشته است. مسیحیان اولیه با در دست داشتن عهد قدیم با وضوح بیشتری قادر به ارائه انجیل بودند و می‌توانستند بسیار موثرتر مردم را ترغیب کنند که تنها راه فرار از غضب خداوند و کسب حیات ابدی زمانی میسر است که ایمان خود را بر مسیح قرار داده و او را به عنوان خداوند و نجات دهنده خود قبول کنند. اگر این امر در مورد کلیسای اولیه صادق بود، پس برای امروز ما نیز به همان میزان صادق است.
خواست مهم خداوند این است که تا آنجایی که ممکن است مردم بیشتری با ایمان بسوی او آمده و در ارتباط دوستی با او قرار بگیرند؛ در ابتدا این والاترین هدف او برای خلقت نوع بشر بود. او با بردباری منتظر زمان درست برای فرستادن مسیح شد، حالا افراد بسیار بیشتری بخت آمدن به ملکوت خداوند را دارند. و خداوند با استفاده از درسها و تعالیم تاریخ عهد قدیم کمک می‌کند تا این امر هر چه بیشتر امکان پذیر گردد.


ضرورت دارد که یک چیز نهایی دیگر درباره داستان کتاب مقدّس گفته شود: این داستان هنوز به پایان نرسیده است. قبل از فرا رسیدن پایان، چیزهایی باید اتفاق بیفتد: و به این بشارت ملکوت در تمام عالم موعظه خواهد شد تا بر جمیع امت‌ها شهادتی شود؛ آنگاه انتها خواهد رسید (متی ۲۴: ۱۴). و ” آغاز پایان“ زمانی فرا خواهد رسید که مسیح دوباره به این دنیا باز گردد. نگاه هر دو عهد قدیم و جدید به جلوتر و به آن روز دوخته شده است. وقتی مسیح دوباره بیاید، افراد بسیار بیشتر دیگری به ملکوت خداوند وارد خواهند شد و این شامل مردم اسرائیل که توبه کرده‌اند نیز می‌شود. و در نزدیکی پایان دنیا، داوری نهایی بوقوع خواهد پیوست (مکاشفه ۲۰: ۱۱-۱۵)، و آنانی که ایمان خود را بر خدا و بر پسر او قرار داده‌اند طلایه دار آسمانی جدید و زمینی جدید خواهند شد (مکاشفه ۲۱: ۱-۱۴). عیسی گفت: ” به خدا ایمان آورید به من نیز ایمان آورید. در خانه پدر من منزل بسیار است... می‌روم تا برای شما مکانی حاضر کنم “ (یوحنا ۱۴: ۱-۲).


چطور مردم می‌توانند چنین وعده‌ها و چنین نبوتهایی را باور کنند؟ اول با ایمان بر خود عیسی مسیح؛ زیرا وقتی مسیح وارد زندگی شخص شود، شخص دیگر بیش از این به حقیقت کلام عیسی شک نخواهد کرد.
اما علاوه بر آن، ما می‌توانیم این نبوتها را با مطالعه داستان کتاب مقدّس باور کنیم. از قبل تعدادی از نبوتهای عهد قدیم در تاریخ به تحقق رسیده و این تحقق اغلب با دقت حیرت انگیزی نیز همراه بوده است. اگر یک چنین تعداد زیادی از نبوتها از قبل به حقیقت پیوسته است، پس ما می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که نبوتهای هنوز به تحقق نرسیده، روزی به حقیقت خواهد پیوست. بله، در واقع روز خداوند فرا خواهد رسید (یوئیل ۱: ۱۵؛ ۲: ۲۸-۳۲؛ مرقس ۱۳: ۲۶-۲۷). اما هیچ کس از روز و یا از ساعت آن اطلاعی ندارد (مرقس ۱۳: ۳۲-۳۳). در ضمن، ما باید بیدار باشیم و همچنان که به جلوتر و به آمدن روز خداوند نگاه می‌کنیم باید در هر سیرت مقدّس و دیندار باشیم (مرقس ۱۳: ۳۵-۳۷؛ دوم پطرس ۳: ۱۱-۱۴).
عیسی گفت: ” به زودی می‌آیم!“ آمین. بیا، ای خداوند عیسی (مکاشفه ۲۲: ۲۰).
اگر مسیح امروز بیاید، ما را مشغول به چه کاری خواهد دید؟



:: بازدید از این مطلب : 108
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 دی 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۹ پس برای قوم خدا آرامی سَبَّت باقی می‌ماند. ۱۰ زیرا هر که داخل آرامی او شد، او نیز از اعمال خود بیارامید، چنانکه خدا از اعمال خویش. ( عبرانیان فصل ۴)

بازتاب:

ما به وسیله ایمان به عیسی مسیح، قوم خدا گردیده‌ایم.همه کسانی که به وسیله خون با ارزش مسیح نجات یافته‌اند به آرامی او داخل شده و از آن لذّت می‌برند. این آرامی هرگز پایانی ندارد. هر که به آرامی خدا داخل می‌شود از پایان پذیرفتن رنجهایش لذّت می‌برد، درست چنانچه خدا در روز هفتم لذّت برد.
ما قبل از اینکه نجات بیابیم، شاید سعی کرده باشیم تا نجاتمان را خودمان کسب کنیم. هنگامی که فهمیدیم مسیح کار را در جلجتا به اتمام رسانیده است، تلاش‌های بی ثمر خود را ترک کرده و به نجات دهنده قیام کرده اعتماد نمودیم. پس از نجات، خودمان را وقف رنج کشیدنی دوست داشتنی نمودیم برای کسی که ما را محبت نمود و خویشتن را برای ما داد.



:: بازدید از این مطلب : 157
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 دی 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 
روح‌القدس کیست؟
روح‌القدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از: «پدر» ما که در آسمان است، «پسر» که به زمین آمد و انسان شد، و «روح‌القدس» که در قلب ایمانداران زندگی می‌کند. عیسی مسیح و روح‌القدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روح‌القدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: «تو پسر حبیب من هستی» (مرقس ۱: ۹-۱۱). عیسی به ما فرمود که به اسم اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند و محبت خدا و شراکت روح‌القدس با جمیع شما باد (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده‌اند (افسسیان ۲: ۱۸؛ ۴: ۴-۶؛ یهودا ۲۰: ۲۱).


هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روح‌القدس از یکدیگر متمایزند (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۲۶ ۱۶: ۷-۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴-۶؛ اول پطرس ۱: ۲). اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت «خدا» خوانده می‌شوند (یوحنا ۶: ۲۷؛ عبرانیان ۱: ۸؛ اعمال ۵: ۳-۴). هر سه حیات می‌بخشند (یوحنا ۵: ۲۱؛ رومیان ۸: ۱۱). هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت می‌دارند (یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). هر سه ازلی هستند (یوحنا ۱: ۱؛ عبرانیان ۹: ۱۴).
شعلۀ روح‌القدس را می‌توان اطفا کرد (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). اما روح‌القدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روح‌القدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن می‌گوید (اعمال ۱۳: ۲)؛ می‌تواند محزون شود (اشعیا ۶۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰)؛ و می‌تواند مورد بی حرمتی قرار گیرد (عبرانیان ۱۰: ۲۹). سخن گفتن بر ضد روح‌القدس کفر گویی قلمداد می‌شود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد (مرقس ۳: ۲۸-۲۹).


روح‌القدس با پدر و پسر یکی است. ما می‌توانیم این امر را در رومیان ۸: ۹-۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات «روح‌القدس» «روح خدا"، «روح مسیح»، و «مسیح» به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار می‌روند و همه به معنی «خدا» هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روح‌القدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است (یوحنا ۳: ۱۶)؛ و روح‌القدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده می‌شود (یوحنا ۱۵: ۲۶). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده‌اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل می‌دهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار می‌برند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده می‌شود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمی‌تواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است (مرقس ۱: ۱۰-۱۱).



:: بازدید از این مطلب : 158
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 23 آذر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۵ زیرا اگر بر مثال موت او متحد گشتیم، هرآینه در قیامت وی نیز چنین خواهیم شد. ( رومـیـان فصل ۶)

بازتاب:

منظور از متحد شدن با موت مسیح مُردن با مسیح می‌باشد. کلام خدا به ما اطمینان می‌دهد که اگر با مسیح مُردیم، "هر آینه در قیامت وی نیز" با وی متحدا برخواهیم خاست. بواسطه قدرت قیام مسیح از مردگان، ما از اسارت گناه آزاد گشته ایم؛ ما با خالق زمین و آسمان یکی شده و به شباهت او تغییر شکل داده ایم. گناهان ما با مسیح مصلوب شد و ما اینک فرزندان خدا خوانده می‌شویم.
بسیاری می‌خواهند که مطابق دستورات و راهنمایی‌های مسیح زندگی جدیدی را شروع کنند. ولی این دسته از مُردم هیچ تمایلی نسبت به مُردن با مسیح ندارند! ممکن است خیلی بگوییم که "بلی من مسیحی هستم". ولی سوال اصلی اینست که آیا ما می‌توانیم بگوییم: "من با مسیح مُرده‌ام"؟ زیرا اگر با وی در موتش شریک نگردیده باشیم، هرگز نخواهیم توانست در قیامت او و زندگی جدید روحانی در مسیح شریک گردیم. و اگر حیات را از وی نیافته‌ایم چگونه خواهیم توانست خود را مسیحی قلمداد کنیم؟



:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 23 آذر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar
گذری بر جشنها و اعیاد سالیانه مسیحیان

مسیحیان دارای جشنها، و اعیاد بسیاری در طی سال هستند. برخی از آنها مانند روز کریسمس هر سال در یک تاریخ مشخص رخ می‌دهند؛ در صورتی که برخی از آنها در محدوده‌ای از تاریخ در نوسان هستند. یکی از اعیاد اصلی مسیحیان که داری تاریخ متغیر است عید پاک یا عید قیام است و از آن جهت که تاریخ بسیاری از اعیاد در ارتباط با عید قیام قرار دارد از اینرو تاریخ آنها نیز متغیر می‌باشد. هر یک از این اعیاد دارای تاریخچه و همراه با مراسم خاصی هستند که سعی شده است تا در حد لازم به آن پرداخته شود.
لازم به ذکر است که این اعیاد بر دو بخش تقسیم می‌شوند، یک بخش از آن اعیاد جهانی و عمومی هستند که معمولا توسط ایمانداران سراسر دنیا برگزار می‌شود، و بخش دیگر اعیاد و جشنهایی هستند که توسط یک یا چند منطقه، و یا یک یا چند کشور خاص برگزار می‌شوند. سعی ما بر این است که بتوانیم پاسخگوی هر دو بخش باشیم.
در انتها باید به یاد داشته باشیم که تنها ایمان به عیسای مسیح است که سبب نجات انسان می‌شود؛ این مراسم صرفا برای این است که کار عظیم خداوند برای نجات انسانها را بوسیله کار عیسای مسیح بر روی صلیب به یاد بیاوریم و هیچ یک از این مراسم سبب نجات ما نخواهند شد.

ایام تجلی Season of Advent

سال مسیحی معمولا با یک سری از تدارکات برای کریسمس آغاز می‌شود، و البته این زمانی برای نگاه به بازگشت دوباره مسیح نیز هست. ایام تجلی چهار هفته قبل از کریسمس آغاز می‌شود. بنابراین شامل چهار یکشنبه قبل از کریسمس می‌شود. شروع این ایام مابین ۲۷ نوامبر و ۳ دسامبر و همگام با مابین ۶ و ۱۲ آذر ماه متغیر است.
واژه "Advent" به معنی "آمدن" و "وارد شدن" است و در این ایام، اشاره به جشن تولد مسیح در کریسمس دارد. در این ایام یک برنامه خاص دیگر نیز برای بچه‌ها به نام «نور مسیح» "Christingle" وجود دارد که در جای دیگر به آن خواهیم پرداخت.
ایام تجلی در بسیاری از کلیساها زمانی برای تعمق و آماده سازی جهت برپا داشتن جشن ولادت مسیح در کریسمس است. واژه لاتین نام این ایام از یک کلمه یونانی به نام "parousia" ترجمه شده که معمولا اشاره به بازگشت دوباره مسیح دارد. این ایام فرصتی است تا با مسیحیان دوران قدیم که مشتاقانه در انتظار آمدن دوباره مسیح بودند با همان اشتیاق همگام شویم.
قطعا این ایام صرفا چیزی ورای جشن و در انتظار کریسمس بودن است. ما در پرتو این ایام می‌توانیم به معجزه کریسمس واقف شده و شکرگزار باشیم. فقط در پرتو نور کریسمس است که زندگی مسیحیان مفهوم پیدا می‌کند. این زمانی مابین وعده آمدن اولیه مسیح و وعده بازگشت دوباره اوست.
کلیساها معمولا برای تزئین کلیسا از پارچه‌ها و نوارهایی به رنگ بنفش و یا آبی تیره استفاده می‌کنند. رنگ بنفش نمادی از رنگ سلطنتی و اقتدار مسیح است و آبی نیز نمادی از امید محسوب می‌شود. یکی دیگر از مراسم این ایام روشن کردن چهار شمع بر روی یک تاج گل است. رنگ هر شمع دارای نماد خاص خود است.

  • اولین شمع که به رنگ بنفش است، و نمادی از نبوت یا امید محسوب می‌شود و برای اولین یکشنبه ایام ظهور در نظر گرفته شده است.
  • دومین شمع نیز به رنگ بنفش و نمادی از بیت لحم، محبت و آماده شدن برای آمدن مسیح است که برای دومین یکشنبه این ایام منظور شده است.
  • سومین شمع معمولا به رنگ صورتی و نمادی از شبانان و شادی برای تولد مسیح است که در سومین یکشنبه این ایام روشن می‌شود.
  • چهارمین شمع نیز به رنگ بنفش و نمادی از فرشتگان، و صلح و آرامش بر زمین است که در آخرین یکشنبه این ایام روشن می‌شود. و بر اساس اعلام تولد نجات دهنده توسط فرشتگان است.

معمولا افراد شمع پنجمی هم به رنگ سفید و در وسط چهار شمع دیگر روشن می‌کنند که نمادی از کریسمس و عیسای مسیح است.

نور مسیح Christingle

"نور مسیح" یک مراسم نمادین است که توسط بسیاری از فرقه‌های مسیحی برگزار می‌شود؛ این مراسم به مناسبت عیسی مسیح "نور جهان" و در ایام انابت و کریسمس جشن گرفته می‌شود. این رویداد توسط هزاران کلیسا و مدرسه جشن گرفته شده و هدف آن جمع آوری اعانات و پول جهت حمایت از نوجوانان است.
این مراسم شامل پرتقالی است که روبان قرمزی در وسط آن بسته شده و چندین آبنبات و میوه خشک شده که در یک چوب چوبی قرار داده شده و یک شمع است که در پرتقال فرو رفته است. که مفهوم هر یک از این عناصر بطور نمادین به شرح زیر است. البته هر یک از این نمادها بدین خاطر است تا کودکان بتوانند درک بهتری از اهمیت مسیح و انجیل و ارتباط آنها در زمان کریسمس داشته باشند.

  • پرتقال نمادی از این دنیاست.
  • روبان یا نوار قرمز رنگ نمادی از محبت و خون مسیح است.
  • آبنباتها و میوه‌های خشک شده نمادی از آفرینش نیکو خداوند است.
  • نور شمع نیز نمادی از نور مسیح در جهان است.

بخشی از جنبه‌های این مراسم شامل دعا، سرود خواندن، و جمع آوری هدایا و کمکهای مردمی می‌باشد؛ از این جهت که این جشن صرفا بر اساس کودکان شکل گرفته است، از اینرو یکی از رویدادهایی است که کوکان نیز بخش مهمی از آن هستند و سبب شادمانی بزرگسالان در هر سن و سالی می‌شوند، حتی کسانی که بطور مرتب به کلیسا نمی‌روند از این جشن لذت می‌برند.
تاریخچه شروع این جشن به سال ۱۷۴۷ می‌رسد که در شهر مرن بورن آلمان و توسط اسقف جاناتان واتویل بنیاد گذاشته شد، او می‌خواست به طریقی ساده شادی را نشان دهد که از طریق مسیح وارد زندگی افراد می‌شود. او وقتی شمعهای روشن را به دست کودکان داد، این چنین دعا کرد: "خداوند عیسی، شعله‌ای در قلب این کودکان روشن کن تا به دوستان تو تبدیل شوند".

روز کریسمس Christmas Day

روز ولادت عیسای مسیح از مریم باکره است که توسط مسیحیان سراسر جهان جشن گرفته می‌شود.

ایام کریسمس Christmastide

ایام کریسمس پس از ایام ظهور در ۲۵ دسامبر که معمولا مصادف با چهارم یا پنجم دی ماه است آغاز شده و بطور سنتی به مدت دوازده روز و تا پنجم ژانویه مصادف با ۱۶ دی ماه بطول می‌کشد و زمانی برای جشن ولادت مسیح است.
برای آگاهی بیشتر از ایام کریسمس می‌توانید به گزینه آیینها در عهد جدید مراجعه کنید.

ایام ظهور Epiphany

ایام ظهور، ولادت و یا نمایان شدن، به زمانی اطلاق می‌شود که عیسای مسیح پسر خدا به صورت یک نوزاد پا به عرصه این جهان گذاشت؛ این ایام معمولا پس از ایام کریسمس و از تاریخ ششم ژانویه همزمان با هفدهم دی ماه آغاز و جشن گرفته می‌شود. این رویداد بر اساس زمانی است که سه نفر از ستاره شناسان بر اساس روایت کتاب مقدس به دیدار عیسای مسیح در هنگام نوزادی آمدند. از همین جهت برخی از فرهنگهای اسپانیایی و لاتین و همچنین برخی از مکانها در کشورهای اروپایی این روز را به نام "روز سه پادشاه" نیز می‌شناسند.
از آن جهت که بین تقویم آداب و رسوم کلیسایی در کلیسای ارتدکس شرق و در کلیسای کاتولیک غرب تفاوت وجود داشت، ایام کریسمس و ایام ظهور در زمانهای متفاوتی جشن گرفته می‌شد اما امروزه بر اساس تقویم کلیساهای غربی، همه این ایام را بطور همزمان برگزار می‌کنند.
اما کلیساهای ارتدکس یونانی و روسی و صربستان، هنوز از تقویم قدیم پیروی کرده و این روز را در نوزدهم ژانویه مصادف با سی دی ماه برگزار می‌کنند.
ایام ظهور معمولا اوج ایام تجلی و دوازده روز کریسمس است، که در واقع در آخرین روز کریسمس واقع شده است. معمولا این روز همراه با جشن است و کیک خاصی بنام کیک پادشاه نیز تدارک دیده می‌شود.
در واقع واژه "Epiphany" به مفهوم "شناخته شده" و "آشکار شده" است که بر طبق دیدگاه کلیساهای غربی پس از ملاقات سه ستاره شناس مجوسی با عیسای مسیح در هنگام نوزادی، سبب شد تا عیسای مسیح همانا خداوند و پادشاه به این دنیا معرفی شود. رنگ طلایی و سفید نیز از رنگهای نمادین این روز هستند؛ و معمولا سه تاج یا سه هدیه، و یا یک ستاره پنج پر، یا تصویری از تاج و ستاره نیز از نمادهای این مراسم هستند.

ایام انابت Lent

انابت ایامی برای روزه گرفتن به مدت ۴۰ روز قبل از عید پاک یا روز قیام است، البته لازم به یاد آوری است که ایام انابت ۴۶ روز قبل از روز قیام شروع می شود ولی از آنجا که دارای شش یکشنبه است و در روز یکشنبه معمولا روزه گرفته نمی شود، لذا ایام روز به مدت چهل روز خواهد بود؛ این ایام با "چهارشنبه خاکستر" شروع و به مدت چهل و شش روز ادامه پیدا می‌کند. این ایام زمانی برای نگرش به امور روحانی شخصی و تجدید رابطه با خداوند است. این ایام دورانی برای روزه و دعا و بازگشت از گناهان و بخشش است.
تاریخ برگزاری آن بستگی به تاریخ عید پاک داشته و مابین ۱۲ فوریه تا ۱۵ مارس و همزمان با ۲۴ بهمن تا ۲۳ اسفند قرار می‌گیرد. این ایام شامل مراسم متنوعی است که به هر یک از آنها پرداخته خواهد شد.
این چهل روز بر اساس چهل روزی است که عیسای مسیح قبل از شروع خدمتش به روزه پرداخت. قابل ذکر است که عدد چهل بارها در کتاب مقدس برای آماده سازی افراد استفاده شده است که این ایام بازتابی از آنها نیز می‌تواند باشد.

  • موسی چهل روز را در کوه سینا با خدا گذراند (خروج ۲۴: ۱۸).
  • ایلیا چهل روز و شب را تا رسیدن به کوه حوریب سپری کرد (اول پادشاهان ۱۹: ۸).
  • خداوند چهل روز و چهل شب به بارش باران در دوران طوفان نوح ادامه داد (پیدایش ۷: ۴).
  • عبرانیان در هنگام عزیمت به سرزمین موعود، برای مدت چهل سال در بیابان بودند (اعداد ۱۴: ۳۳).
  • یونس قبل از انجام داوری خدا بر مردم نینوا، به آنها چهل روز برای توبه و بازگشت از گناهان فرصت داد (یونس ۳: ۴).

کلیساها در نقاط مختلف دنیا دارای سنتهای متفاوتی در این ایام هستند. بعضی‌ها از خوردن گوشت به هر شکلی پرهیز می‌کنند؛ برخی فقط گوشت ماهی و لبنیات نمی‌خورند؛ برخی نیز از خوردن غذاهای مورد علاقه خود امتناع می‌کنند. افراد سعی می‌کنند در طی این ایام عادتهای بد خود را چه شخصی و چه عمومی به کنار بگذراند. باشد که این ایام سببی شود که اخلاق ناپسند خود را برای همیشه ترک کنیم.

چهارشنبه خاکستر Ash Wednesday

اولین روز شروع ایام انابت به نام چهارشنبه خاکستر شناخته می‌شود؛ بطور رسمی نام این روز "روز خاکستر" است اما از آن جهت که ایام انابت همواره با روز چهارشنبه آغاز می‌شود بنام "چهارشنبه خاکستر" معروف شده است. قبلا این روز صرفا توسط کلیساهای کاتولیک برگزار می‌شد. اما امروز تقریبا اکثر مسیحیان به برگزاری این روز اقدام می‌کنند، زیرا همه ایمانداران نیاز به توبه دارند.
قابل ذکر است که چنین روزی یا برگزاری چنین روزی هرگز در کتاب مقدس درج نشده است. در واقع برای اولین بار کلیسای کاتولیک روم توسط شورای نیقیه در سال ۳۲۵ بعد از میلاد تصمیم به برقراری ایام انابت گرفت تا فرصتی برای مردم جهت شناخت بیشتر از مسیح و زمانی برای توبه و بازگشت بسوی خدا باشد. اما در سال ۶۰۱ پس از میلاد پاپ گریگوری مراسم چهارشنبه خاکستر را بنیاد نهاد؛ پاپ گریگوری همچنین نقش صلیب با خاکستر بر پیشانی را به عنوان نمادی از توبه برقرار ساخت.
خاکستر این روز معمولا از سوزاندان برگهای نخلی تهیه می‌شود که از سال گذشته از روز نخل بجا مانده و تقدیس شده است.
نقش صلیب با خاکستر به نشانه توبه و فروتن ساختن است و اینکه بیاد آوریم که از خاک بوجود آمده و به خاک باز خواهیم گشت. همچنین به یاد داشته باشیم که خداوند نسبت به قلبهای توبه کننده رئوف و پر از رحمت است. هر چند که کتاب مقدس در مورد چهارشنبه خاکستر چیزی نگفته است، اما در کتاب مقدس و در عهد قدیم، خاکستر همواره نمادی از توبه و فروتنی بوده است (دوم سموئیل ۱۳: ۱۹؛ استر ۴: ۱؛ ایوب ۲: ۸؛ دانیال ۹: ۳).
چهارشنبه خاکستر فقط متعلق به کاتولیک‌ها یا ارتودکس‌ها یا کلیساهای سنتی نیست، بلکه متعلق به تمامی مسیحیان ایمانداری است که نیاز به توبه را در خود می‌بینند و می‌خواهند در ایمان خود زندگی کنند. البته اقدام به توبه کار بسیار خوبی است اما باید به یاد داشته باشیم که ایمانداران باید هر روز از گناهان خود توبه کنند و نه فقط آنرا موکول به ایام انابت و یا روز چهارشنبه خاکستر کنند.

هفته مقدس Holy Week

هفته مقدس ششمین و آخرین هفته از ایام انابت است که در واقع هفته قبل از عید پاک می‌باشد و زمانی است تا ایمانداران آخرین هفته از زندگی مسیح را بر روی زمین به یاد بیاورند. کلیساها در این هفته معمولا به زندگی مسیح و رویدادهای این هفته در دوران مسیح می‌پردازند؛ خوب است که ما در این هفته بر روی درد و رنج، تحقیر، و مرگ مسیح برای نجات ما نیز تمرکز کنیم که این هم بخشی از هفته مقدس است.
برخی از کلیساها بطور سنتی هر روز دارای برنامه خاصی در کلیسا هستند؛ اما معمولا یکشنبه نخل و پنج شنبه میثاق و جمعه نیک از روزهایی هستند که مورد توجه اغلب کلیساها هستند. هر روز از ایام این هفته دارای نام خاص خود و سنتهای خاصی است. ما سعی می‌کنیم تا در حد امکان به شرح هر یک از این روزها بپردازیم.

یکشنبه نخل Palm Sunday

یکشنبه نخل که به آن یکشنبه "شور و شوق" نیز گفته می‌شود، اولین روز از هفته مقدس است. این یکشنبه مصادف است با ورود پیروزمندانه مسیح به اورشلیم که که توسط انبوه جمعیت به عنوان مسیح پادشاه با برگهای نخل مورد استقبال قرار می‌گیرد. این رویداد در هر چهار انجیل نیز ثبت شده است، هرچند که این جمعیت در پنج روز آینده برای مصلوب کردن مسیح فریاد خواهند کشید.
بطور سنتی پرستندگان در کلیسا سرودهای جشن خوانده و برگهایی از نخل را در دست گرفته و تکان می‌دهند. در بسیاری از کلیساها، کودکان بخشی جدایی ناپذیر از این برنامه هستند از آنجایی که آنها از اجتماعات و انجام حرکات خاص به عنوان بخشی از پرستش لذت می‌برند. این فرصت خوبی است تا آنها نیز در زندگی پرستشی به عنوان نمادی از ایمان شریک شوند. به هر حال اغلب کلیساها به وسایل مختلف برنامه‌های خاصی را برای کودکان در نظر می‌گیرند. کلیساها در این یکشنبه بر ورود پیروزمندانه مسیح به اورشلیم تمرکز می‌کنند.

دوشنبه انجیر Fig Monday

دومین روز از هفته مقدس به عنوان دوشنبه مقدس شناخته می‌شود اما به آن دوشنبه انجیر نیز گفته می‌شود؛ این روزی است که مسیح درخت انجیر را مورد خطاب قرار داد و این درخت دیگر هرگز ثمری به بار نیاورد. و این نمادی است که خدا این جهان را جهت ثمر دادن آفرید ولی این جهان در این امر موفق نبود؛ از این جهت بطور سنتی برخی از مسیحیان در این روز انجیر خشک می‌خورند تا آن روز و کار مسیح را و نتیجه آن برای ایمانداران را بیاد بیاورند. در این روز همچنین مسیح وارد معبد شد و آنرا از دلالان و صرافان پاکسازی کرد.

سه شنبه مقدس Holy Tuesday

در این روز عیسای مسیح فریسیان را که از رهبران مذهبی بودند مورد مواخذه قرار داد.

چهارشنبه جاسوس Spy Wednesday

در این روز یهودا اسخریوطی با کاهنان یهودی برای تسلیم نمودن عیسی وارد مذاکره شد و نقشه خیانت به مسیح را طراحی کرد.

ایام تیره Tenebrae

لغت "Tenebrae" یک واژه لاتینی و به معنای "ایام تیره و تاریک" است. این ایام به آخرین سه روز هفته مقدس یعنی پنج شنبه میثاق ، جمعه نیک، و شنبه مقدس اطلاق می‌شود. این ایام در برگیرنده حوادث غم انگیزی است که در زندگی عیسی مسیح از ورود پربرکت به سوی اورشلیم در یکشنبه نخل تا دفن عیسی مسیح پس از مصلوب شدن در جمعه نیک رخ داده بود.

پنج شنبه میثاق Maundy Thursday

این روز با چندین نام متفاوت است که همه در ارتباط با وقایع این روز در دوران مسیح هستند؛ پنج شنبه میثاق، پنج شنبه انعام، پنج شنبه فرمان، و پنج شنبه رنج و عذاب، همگی از نامهایی هستند که با این روز پیوستگی دارند. اما در کشور ما بیشتر با نام پنج شنبه فرمان یا میثاق شناخته می‌شود، زیرا در این روز عیسای مسیح فرمان جدیدی به شاگردان خود و همچنین به ما داد: «۳۴ به شما حکمی تازه می‌دهم که یکدیگر را محبت نمایید، چنانکه من شما را محبت نمودم تا شما نیز یکدیگر را محبت نمایید. ۳۵ به همین همه خواهند فهمید که شاگرد من هستید اگر محبت یکدیگر را داشته باشید» (یوحنا ۱۳: ۳۴-۳۵). این روز بر اساس سنتهای کلیسای با چندین مراسم خاص نیز همراه است.
در این روز عیسای مسیح به شاگردانش فرمان داد تا شام عید پسح را تدارک ببینند که در واقع این آخرین شام عیسای مسیح بود. در این روز ایمانداران اقدام به اجرای مراسم عشای ربانی می‌کنند تا عهد جدید خداوند را که با خون عیسای مسیح بسته شد به یاد بیاورند و با و او و با سایر ایمانداران در اتحاد و یگانگی قرار بگیرند. در این روز بطور سنتی نیز ایمانداران اقدام به شستن پای یکدیگر می‌کنند چنانچه که مسیح پای شاگردان خود را شست. کلیساهای کاتولیک روم نیز معمولا در چنین روزی اقدام به تقدیس ایمانداران با روغن مقدس می‌کنند.

جمعه نیک Good Friday

جمعه هفته مقدس بطور سنتی جمعه نیک یا جمعه مقدس نامیده می‌شود. این روزی برای به یاد آوردن مصلوب شدن و مرگ مسیح بخاطر گناهان ماست. روز به یاد آوردن کار عظیم خداوند برای انسان گناهکار. در این روز کلیساها بر دستگیری، محاکمه، مصلوب شدن، رنج، و دفن شدن مسیح تمرکز می‌کنند و از زاویه‌های مختلف به این وقایع می‌پردازند. جشن شکرگزاری و پرستش از مراسم معمول این روز هستند که در مرکز توجه کلیساها قرار دارند و جلسات کلیسایی در این روز معمولا در هنگام بعد از ظهر برگزار می‌شوند.

شنبه سیاه Black Saturday

شنبه سیاه هفتمین روز از هفته مقدس است روزی که عیسای مسیح در مقبره بود. سه تا از اناجیل حکایت می‌کنند که روز سبت یهودیان بود که نمایانگر هفتمین روز و روز استراحت است. معمولا برخی از کلیسا در این روز مراسم کلیسایی برگزار می‌کنند، در این روز مراسم عشای ربانی گرفته نمی‌شود.
به طور سنتی این روزی برای تعمق و سکوت در تامل نمودن به دنیایی تاریک و بدون امید و بدون آینده است که از فیض خدا دور مانده است. همچنین این روز زمانی برای بیاد آوردن و ادای احترام به ایماندارانی است که جان خود را برای ایمان به مسیح از دست داده‌اند.
برخی از ایمانداران پس از غروب آفتاب و در شب عید پاک با هم تا صبح بیدار مانده و به دعا و نیایش می‌پردازند. شنبه مقدس به طور سنتی بازتابی از انتظار، و زمانی برای گریه و ماتم شبانه است در حالی که صبح شادی در راه است؛ «اشکهای شبانه، صبح شادی در پی خواهد داشت» (مزامیر ۳۰: ۵).

عید پاک Easter

عید پاک یا قیام، روز رستاخیز عیسی مسیح از مردگان و یکی از مهمترین اعیاد مسیحیان پس از کریسمس است. روز یکشنبه برای اولین بار از سوی شورای نیقیه در سال ۳۲۵ میلادی رسماً به عنوان روز قیام مسیح معرفی شد و بدین ترتیب مسیحیان روز یکشنبه را جایگزین روز شنبه یا "شبات" کردند که مطابق شریعت یهود، روز استراحت مذهبی یهودیان بود. بدینسان روز فصح از عید قیام مسیح مجزا گردید.
بدین ترتیب اولین یکشنبه بعد از برآمدن ماه کامل (بدر) پس از رسیدن خورشید به برج حمل را روز قیام دانستند، که می‌تواند میان سوم فروردین تا آخر فروردین (۲۲ مارس تا ۲۵ آوریل) قرار گیرد.
برای آگاهی بیشتر در مورد عید پاک، می‌توانید به گزینه آیینها در عهد جدید مراجعه کنید.

روز صعود Ascension Day

در این روز عیسای مسیح به آسمان صعود کرد و خدمت زمینی او به پایان رسید. این رویداد چهل روز پس از عید پاک و برخاستن مسیح از مردگان جشن گرفته می‌شود.
عیسای مسیح در طی این چهل روز بارها به شاگردان خود ظاهر شده و با آنها صحبت کرده و همسفره شد. و سپس در روز چهلم و در جلوی چشم آنها به آسمان ربوده شد.
این مراسم در قرن چهارم میلادی و توسط آگوستین بنیاد گذاشته شده و بطور رسمی برگزار گردید؛ و همواره این مراسم بطور سنتی در روز پنج شنبه جشن گرفته می‌شود، البته برخی از کلیساها این مراسم و این جشن را در روز یکشنبه برگزار می‌کنند. در این روز معمولا بر بازگشت دوباره مسیح تمرکز می‌شود.

روز پنطیکاست Pentecost Day

مراسم روز پنطیکاست در روز یکشنبه و پنجاه روز پس از عید قیام و ده روز پس از صعود عیسی به آسمان برگزار می‌شود. برای مسیحیان روز پنطیکاست از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا در اولین عید پنطیکاست پس از مرگ و قیام عیسی، روح‌القدس با قدرت عظیم بر شاگردان او نازل شد. در آن زمان، شاگردان از روح‌القدس پر شدند و تعمید روح‌القدس را یافتند. این جشن بر اساس هدیه روح‌القدس به ایمانداران است و همچنین این روز در واقع روز تولد کلیسا در جهان است.
این روز در کشور انگلیس و ایرلند بنام روز ‘Whitsun’ شناخته می‌شود.

یکشنبه تثلیث Trinity Sunday

یکشنبه تثلیث دقیقا یکشنبه پس از پنطیکاست است؛ در این روز کلیساها به بررسی طبیعت خداوند که شامل پدر، پسر، و روح‌القدس است می‌پردازند که نسبت به رویداهای تاریخی از اهمیت ویزه و خاصی برخوردار است. این روز بطور رسمی "آیین تثلیث مقدس" نامیده می‌شود. این یکی از معدود جشنهایی است که بیشتر به تعلیم و اصول مسیحی پرداخته می‌شود تا به وقایع تاریخی در دوران مسیحیت. این جشن یک روزه جهت بیاد آوردن اتحاد و یگانگی در شخصیتهای تثلیث است. کلیساهای شرق معمولا در این روز مراسم خاصی ندارند و اعلام می‌گویند تثلیث نه تنها سالی یک بار بلکه هر یکشنبه با ید مورد احترام و بازگویی قرار گیرد. البته کلیساهای غرب نیز معمولا در طی سال به مبحث تثلیث نیز می‌پردازند، اما این روز خاص را نیز برای پرداختن بیشتر به این مبحث در نظر گرفته اند.

روز نوید Annunciation

این جشن که بنام جشن "بشارت" نیز شناخته می‌شود مربوط به زمانی است که جبرئیل فرشته خداوند به ملاقات مریم رفت و به او خبر خوش مادر مسیح شدن را اطلاع داد، این جشن هر ساله در روز ۲۵ مارس مقارن با ۵ فروردین برگزار می‌شود. این واقعه در انجیل لوقا ۱: ۲۶-۳۸ ثبت شده است. قابل ذکر است که این جشن از قرن پنجم میلادی برقرار شده و شامل دو پیام ویژه است.
۱ - اقدام خدا برای وارد شدن به دنیای انسانها به منظور نجات بشریت.
۲ - موافقت آزادانه مریم باکره برای مادر مسیح شدن.



:: بازدید از این مطلب : 238
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 11 مهر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۷ و تمام اندیشه خود را به وی واگذارید زیرا که او برای شما فکر می‌کند. ( اول پطرس فصل ۵)

بازتاب:

مسیحیان این امتیاز را دارند که همه تشویش‌های خود را با اطمینان تمام به خداوندی بسپارند که برای ایشان فکر می‌کند. نجات دهنده ما با افکار عاری از اشتباه و از روی محبت خود بر همه تشویش‌های ما تسلط دارد. نگرانی ضروری نیست. نیازی برای حمل بارهایمان وجود ندارد چون او می‌خواهد و قادر است که آنها را برای ما حمل کند. نگرانی بی فایده است؛ تا به حال نگرانی هیچ مشکلی را حل نکرده است. می‌توان گفت نگرانی به نوعی گناه است چون حکمت خدا را انکار می‌کند و می‌گوید او نمی‌داند چه می‌کند؛ همچنین محبت خدا را انکار می‌کند، نگرانی می‌گوید او به فکر ما نیست. و قدرت خدا را انکار می‌کند، نگرانی می‌گوید او قادر نیست که مرا از هر چیزی که باعث نگرانیم شده است برهاند. بیاییم در تمامی این موارد کمی تامل کنیم.

ترجمه قدیم

۱ و دیدم بر دست راست تخت نشین، کتابی را که مکتوب است از درون و بیرون، و مختوم به هفت مهر.

ترجمه تفسیری

۱ پس از آن، در دست راست آن کسی که بر تخت نشسته بود، طوماری دیدم که بر هر دو طرف آن نوشته شده بود و با هفت مُهر، آن را مُهر و موم کرده بودند.

ترجمه قدیم

۲ و فرشته‌ای قوی را دیدم که به آواز بلند ندا می‌کند که «کیست مستحق اینکه کتاب را بگشاید و مهرهایش را بردارد؟»

ترجمه تفسیری

۲ آنگاه فرشته نیرومندی را دیدم که با صدای بلند می‌پرسید: «چه کسی لیاقت دارد که این مُهرها را بگشاید و طومار را بخواند؟»

ترجمه قدیم

۳ و هیچ کس در آسمان و در زمین و در زیر زمین نتوانست آن کتاب را باز کند یا بر آن نظر کند.

ترجمه تفسیری

۳ اما کسی در آسمان و زمین و در میان مردگان پیدا نشد که قادر باشد طومار را باز کند و بخواند.

ترجمه قدیم

۴ و من بشدت می‌گریستم زیرا هیچ کس که شایسته گشودن کتاب یا خواندن آن یا نظر کردن بر آن باشد، یافت نشد.

ترجمه تفسیری

۴ من از روی ناامیدی، بشدت می‌گریستم، زیرا هیچکس پیدا نشد که لیاقت گشودن و خواندن طومار را داشته باشد.

ترجمه قدیم

۵ و یکی از آن پیران به من می‌گوید: «گریان مباش! اینک آن شیری که از سبط یهودا و ریشه داود است، غالب آمده است تا کتاب و هفت مهرش را بگشاید.»

ترجمه تفسیری

۵ اما یکی از آن بیست و چهار رهبر به من گفت: «گریه نکن. ببین، شیر قبیله یهودا که از نسل داود است، پیروز شده است! او لیاقت دارد طومار و هفت مُهر آن را بگشاید.»

ترجمه قدیم

۶ و دیدم در میان تخت و چهار حیوان و در وسط پیران، بره‌ای چون ذبح شده ایستاده است و هفت شاخ و هفت چشم دارد که هفت روح خدایند که به تمامی جهان فرستاده می‌شوند.

ترجمه تفسیری

۶ نگاه کردم؛ اما به جای شیر، یک «بره» دیدم که در مقابل تخت و موجودات زنده، و در میان بیست و چهار رهبر ایستاده است. بر روی بدن او، زخمهایی به چشم می‌خورد که زمانی باعث مرگش شده بود. او هفت شاخ و هفت چشم داشت که همان روح هفتگانه خداست که به تمام نقاط جهان فرستاده می‌شود.

ترجمه قدیم

۷ پس آمد و کتاب را از دست راست تخت نشین گرفته است.

ترجمه تفسیری

۷ آنگاه بره نزدیک آمد و طومار را از دست راست آنکه بر تخت نشسته بود، گرفت.

ترجمه قدیم

۸ و چون کتاب را گرفت، آن چهار حیوان و بیست و چهار پیر به حضور بره افتادند و هر یکی از ایشان بربطی و کاسه‌‌‌های زرین پر از بُخور دارند که دعاهای مقدسین است.

ترجمه تفسیری

۸ وقتی طومار را گرفت، آن بیست و چهار رهبر در برابر او سجده کردند. هر یک از آنان یک چنگ و کاسه‌های طلایی پر از بخور داشتند که دعاهای ایمانداران است.



:: بازدید از این مطلب : 192
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 11 مهر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

نمونه‌ها و پیش بینی وقایع 



آیات اصلی 

اعداد ۲۱: ۹ پس موسی مار برنجینی ساخته، بر سر نیزه‌ای بلند كرد، و چنین شد كه اگر مار كسی را گزیده بود، به مجرد نگاه كردن بر آن مار برنجین، زنده می‌شد. 
زکریا ۳: ۸ پس ای یهُوشَعْ رئیس كَهَنه بشنو تو و رفقایت كه به حضور تو می‌نشینند، زیرا كه ایشان مردان علامت هستند. (بشنوید) زیرا كه اینک من بنده خود شاخه را خواهم آورد. 
لوقا ۲۴: ۴۴ همین است سخنانی که وقتی با شما بودم گفتم ضروری است که آنچه در تورات موسی و صحف انبیا و زبور درباره من مکتوب است به انجام رسد. 
یوحنا ۳: ۱۴-۱۵ و همچنان که موسی مار را در بیابان بلند نمود، همچنین پسر انسان نیز باید بلند کرده شود، تا هر که به او ایمان آرد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد. 
رومیان ۵: ۱۴ ... آدم که نمونه آن آینده است. 
اول قرنتیان ۵: ۷ ... زیرا که فصح ما مسیح در راه ما ذبح شده است. 
اول قرنتیان ۱۰: ۲-۴ و همه به موسی تعمید یافتند، در ابر و در دریا؛ و همه همان خوراک روحانی را خوردند و همه همان شرب روحانی را نوشیدند، زیرا که می‌آشامیدند از صخره روحانی که از عقب ایشان می‌آمد و آن صخره مسیح بود. 
اول قرنتیان ۱۵: ۴۵-۴۷ و همچنین نیز مکتوب است که انسان اول یعنی آدم نفس زنده گشت، اما آدم آخر روح حیات بخش شد... انسان اول از زمین است خاکی؛ انسان دوم خداوند است از آسمان. 
کولسیان ۲: ۱۶-۱۷ پس کسی درباره خوردن و نوشیدن و درباره عید و هلال و سَبَّت بر شما حکم نکند، زیرا که اینها سایه چیزهای آینده است، لیکن بدن از آن مسیح است. 
عبرانیان ۸: ۵ و ایشان شبیه و سایه چیزهای آسمانی را خدمت می‌کنند،... ” آگاه باش که همه چیز را به آن نمونه‌ای که در کوه به تو نشان داده شد بسازی“. 
عبرانیان ۹: ۲۴ زیرا مسیح به قدس ساخته شده به دست داخل نشد که مثال (نمونه) مکان حقیقی است؛ بلکه به خود آسمان تا آنکه الان در حضور خدا بجهت ما ظاهر شود. 
اول پطرس ۳: ۲۰-۲۱ .. وقتی که کشتی بنا می‌شد، که در آن جماعتی قلیل یعنی هشت نفر به آب نجات یافتند، که نمونه آن یعنی تعمید اکنون ما را نجات می‌بخشد... 

 

 

نمونه‌های مسیح در مزامیر 

کتاب مزامیر پر از آیاتی است که در سراسر عهد جدید نقل قول و منتسب به عیسی مسیح شده است. این بویژه در ارتباط با آن مزامیری صادق است که مزامیر سلطنتی نامیده شده اند، زیرا آنها برای تاجگذاری یا ازدواجهای سلطنتی نوشته شده است. در واقع آیات بسیاری از این مزمورها شامل حال مسیح می‌شود که بسیاری از افراد به راحتی همه آنها را مزامیر مسیحایی می‌نامند. گرچه مزامیر سلطنتی کلامهای نبوتی از قبیل اینکه مسایا در بیت الحم متولد خواهد شد را بطور مستقیم در خود ثبت نکرده است (میکاه ۵: ۲)، اما در عوض، آنها رویدادهای تاریخی را ذکر کرده‌اند که بطور غیر مستقیم اشاره به بسیاری از چیزها در خدمت آتی مسیح در آینده دارد. بررسی تشابهات بسیار زیاد موجود در این مزامیر با مسیح می‌تواند بسیار هیجان انگیز باشد، و مسیحیان بسیاری معتقد هستند که آنها واقعاً حامل پیشگویی‌های بسیاری در مورد مرگ و زندگی عیسی مسیح هستند. 
در واقع ما دچار اشتباه خواهیم شد اگر فکر کنیم که مزامیر سلطنتی فقط روشی از یک نظم شعری برای نبوت درباره مسایای آتی بوده است. آنها در اصل به نگارش در آورنده تاریخ پادشاهانی از خاندان داود هستند. گرچه مزمور ۴۵: ۶-۷ توسط نویسنده عبرانیان منتسب به عیسی مسیح شده است (۱: ۸-۹)، اما کل مزمور در اصل در مورد یک ازدواج سلطنتی با یک شاهزاده بیگانه در قرنها قبل از مسیح نوشته شده است. با این وجود حتی شنوندگان اولیه بطور حتم می‌دانستند که عبارت ای خدا تخت تو تا ابدالآباد است اشاره به چیزی بسیار بزرگتر و ورای یک پادشاه انسانی دارد. دوباره ما می‌دانیم که مزمور ۷۲ برای یک جشن تاجگذاری، و احتمالا برای تاجگذاری سلیمان به نگارش در آمده است، اما در آنجا یک پادشاه کامل و مطلوب توصیف شده است که فقط می‌توانسته در مسایا به تحقق برسد. در واقع خاخامهای یهودی و مسیحیان اولیه معتقد بودند که مزمور ۷۲ پادشاهی را به تصویر می‌کشد که می‌تواند به عنوان نمونه مسایا در نظر گرفته شود. مزمور ۲ شامل سرود دیگری در ارتباط با تاجگذاری بود، اما پادشاه داودی که تاجگذاری می‌کند از دید نویسندگان عهد جدید به عنوان نمونه عیسی مسیح در نظر گرفته شده است (اعمال ۴: ۲۵-۲۶؛ ۱۳: ۳۳؛ عبرانیان ۱: ۵). 


اینطور نیست که همه مزمورهای مسیحایی وصف کننده نمونه‌های حاکمیت باشکوه مسایا باشند، بلکه برخی از آنها اشاره به رنج مسیح نیز دارند. مزمور ۲۲ بطور متناوب بسیار بیشتر از سایر مزامیر در عهد جدید نقل قول شده است. این مزمور بوضوح غم و اندوه داود را در زمانی توصیف می‌کند که او بوسیله دشمنان خود مورد تمسخر و حمله قرار گرفته است. اما رنج او چنان بصورت وحشتناکی به تصویر کشیده شده است که حتی خوانندگان دوران داود نیز باید فکر کرده باشند که این امر اشاره به رویدادی بسیار بزرگتر در آینده دارد. مزمور ۲۲: ۱۶-۱۸ دقیقا اتفاقی را توصیف می‌کند که برای مسیح در بالای صلیب رخ می‌دهد: جماعت اشرار مرا احاطه كرده، دستها و پایهای مرا سفته‌اند.

همة استخوانهای خود را می‌شمارم. ایشان به من چشم دوخته، می‌نگرند. رخت مرا در میان خود تقسیم كردند و بر لباس مـن قرعـه انداختنـد. هنگامی که عیسی در حال مرگ بود در واقع اولین آیه را فریاد زد، ” الهی الهی چرا مرا واگذاردی؟“ (مرقس ۱۵: ۳۴). شاگردان مسیح تشخیص دادند که رنج داود نمونه‌ای از رنج مسیح بود، و مطمئنا در زمانی که مصلوب شدن مسیح را توصیف می‌کردند مزمور ۲۲ را بیاد آورده‌اند (متی ۲۷: ۳۵، ۳۹، ۴۳؛ یوحنا ۱۹: ۲۳-۲۴، ۲۸). از اینرو اغلب مسیحیان بر این باورند که مزمور ۲۲ البته نه بطور مستقیم بلکه بطور غیر مستقیم و از طریق نمونه ها، حقیقتا پیشگویی مصلوب شدن مسیح است. 

واپسین گفتار 

مسیح با مرگ خود این نکته را کاملا روشن ساخت که بیشتر متون عهد قدیم به او اشاره دارد (لوقا ۲۴: ۲۷). برخی از چیزهایی که در مورد عیسی نوشته شده مستقیما نبوت شده است، اما اغلب آنها رویدادها یا نمونه‌های غیر مستقیم هستند. یعنی این نمونه‌ها شامل افراد، رویدادها، یا چیزهایی بودند که در زندگی و مرگ عیسی مسیح به طریقی بزرگتر یا عمیق تر تکرار شدند. با بررسی نمونه‌ها ما بهتر می‌توانیم برخی از سوالات موجود و غیر معمول در عهد قدیم را درک کنیم سوالاتی که مورد استفاده نویسندگان عهد جدید قرار گرفته است، از قبیل آیه‌ای در هوشع ۱۱: ۱ که ما در ابتدای این مقاله به آن اشاره کردیم. حالا ما می‌توانیم ببینیم که متی بر این باور بود که خروج اولیه از مصر نمونه‌ای از بازگشت عیسی از مصر در هزاران سال پس از آن بود. در واقع، ما حالا می‌دانیم که خروج بخش مهمی از نقشه فدیه خداوند بود که نویسندگان کتاب مقدّس اغلب از آن به عنوان نمونه‌ای یاد می‌کنند که در بر گیرنده برخی از نجاتهای ماورای طبیعی در دوران آتی بود. 
اشاره به تحقق مستقیم سخنان مندرج در نبوتها، می‌تواند به بینش غیر ایمانداران کمک کند تا متوجه تسلط خداوند بر تاریخ شوند. اما نمونه شناسی در اصل برای ایمانداران مفید خواهد بود. اشاره به تحقق نمونه‌ها یک ابزار شگرف برای تعلیم به آنانی است که از قبل متقاعد به تسلط خداوند بر تاریخ شده اند، آنانی که از قبل عیسی مسیح را به عنوان بزرگترین مکاشفه خداوند در جهان پذیرفته‌اند. مسیحیان در هنگام مطالعه کتاب مقدّس انتظار دارند که با آنها در مورد سختیها، مشکلات و در آزمایشات قرار گرفتن شخص خودشان سخن بگوید، حتی چنانچه این سخن بواسطه رویدادها و حکایتهای تاریخی میسر گردد. از اینرو ما نباید از اینکه رویدادهای تاریخی کتاب مقدّس سبب روشن شدن زندگی عیسی مسیح می‌شود دچار تعجب شویم، آن هم در مورد بزرگترین شخصی که تا کنون متولد شده است. خود عیسی تعلیم داد، ” ضروری است که آنچه در تورات موسی و صحف انبیا و زبور درباره من مکتوب است به انجام رسد“ (لوقا ۲۴: ۴۴).



:: بازدید از این مطلب : 113
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 25 مرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۲ چون از آبها بگذری من با تو خواهم بود و چون از نهرها (عبور نمایی) تو را فرو نخواهند گرفت. و چون از میان آتش رَوی، سوخته نخواهی شد و شعله‌اش تو را نخواهد سوزانید. ( اشعیا فصل ۴۳)

بازتاب:

گاهی اوقات فشارهای زندگی همانند یک سیل قوی، ما را پایمال کرده و با خود می‌برد. اما خداوند در تمامی این دورانها همچنان در کنار ماست. او ما را به حال خود رها نمی‌کند تا به تنهایی متحمل این شرایط شویم. او قول نداده که ما هرگز در مشکلات و آزمایشهای زندگی قرار نمی‌گیریم؛ اما وعده داده که با ما خواهد بود و در هر قدمی که بر می‌داریم ما را هدایت خواهد کرد. خدا به ما اطمینان می‌دهد که نیازی به ترس نیست؛ چون کسی که ما را آفریده و شکل داده و آمرزیده، وعده داده که در طوفانها و آتش با ما خواهد بود. متبارک باد عیسای مسیح، که صخره استوار ماست.



:: بازدید از این مطلب : 188
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 25 مرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

زیرا قوم مظلوم را خواهی رهانید و چشمان متکبران را به زیر خواهی انداخت. ( مزامیر فصل ۱۸)

بازتاب:

آنانی که خود را نزد خداوند، فروتن می‌سازند نجات خواهند یافت. مظلومان کسانی هستند که امید خود را بر ثروت، قدرت، و قوت خود نبسته بلکه توکل خود را بر مسیح قرار داده‌اند. تمام آنانی که خود را تسلیم خدا کرده و اطمینان و امید خود را بر حیات، مرگ، قیام، صعود، و الوهیت مسیح قرار داده‌اند نجات خواهند یافت و طعم زندگی و حیات ابدی را خواهند چشید.



:: بازدید از این مطلب : 196
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 13 مرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 

کتاب مقدس در مورد بهترین روش اداره کلیسا، به روشنی نظر نمی‌دهد. اگر نظری روشن و مشخص در کتاب مقدس وجود داشت، این اشکال مختلف پدید نمی‌آمدند. شاید بتوان گفت که هر چهار که در سطور فوق به آنها اشاره شد، شیوه‌هایی مناسبند و مسیحیان صرفا باید ببینند که با توجه به شرایط خاص ایشان، کدام شیوه برایشان مناسب تر است. 

با وجود این، دیدگاه ما در مورد نحوه اداره کلیسا هر چه باشد، نباید خواهر و برادر خود را به خاطر اینکه در این مورد دیدگاهی متفاوت دارد، محکوم کنیم. بگذاریم هر کلیسا به شیوه خاص خودش اداره شود، اما علیرغم این موضوع، مشارکت و همکاری بین ایشان ادامه داشته باشد. 
کتاب مقدس به روشنی تعلیم می‌دهد که در همۀ شیوه‌های رهبری، وظیفه اعضا این است که به رهبران خود احترام بگذارند (اول تسالونیکیان ۵: ۱۲)، و از ایشان اطاعت کنند (اول پطرس ۵: ۵؛ عبرانیان ۱۳: ۱۷). تعلیم رهبران باید آزموده شده، تحت بررسی قرار گیرد (اعمال ۱۱: ۱۷؛ اول قرنتیان ۱۴: ۲۹؛ اول یوحنا ۴: ۱؛ مکاشفه ۲: ۲). اما هر اتهامی که علیه یک رهبر مطرح شود، تنها هنگامی باید پذیرفته شود که توسط دو یا سه شاهد مطرح گردد (اول تیموتائوس ۵: ۱۹). و بالاخره، وظیفه اعضای کلیسا این است که در صورت امکان، رهبران خود را از نظر مادی نیز حمایت کنند (متی ۱۰: ۹-۱۳؛ اول قرنتیان ۹: ۳-۱۱؛ اول تیموتائوس ۵: ۱۷-۱۸).

کمکهای مالی 


:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 5 مرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

۳۸ زیرا یقین می‌دانم که نه موت و نه حیات و نه فرشتگان و نه روسا و نه قدرتها و نه چیزهای حال و نه چیزهای آینده ۳۹ و نه بلندی و نه پستی و نه هیچ مخلوق دیگر قدرت خواهد داشت که ما را از محبت خدا که در خداوند ما مسیح عیسی است جدا سازد. ( رومـیـان فصل ۸ )

بازتاب:

موت با همه ترس‌هایش؛ زندگی با همه وسوسه‌هایش؛ فرشتگان و روسا، که در قدرت و دانش خارق‌العاده هستند؛ قدرتها، چه ستمکاران انسانی و چه نامساعدت فرشتگان؛ چیزهای حال، تصادفات و حوادث بد، چیزهای آینده، دلواپسی‌ها و ترس‌ها؛ قدرتهای نامریی و نه هیچ مخلوق دیگری نیست که بتواند ما را از محبّت خدا که در خداوند ما مسیح عیسی است جدا سازد. پس دعای ما این باشد: 
پدر آسمانی، زبان من از سپاسگزاری برای این همه فیض و محبت بی دریغ کوتاه است؛ تو همواره پناهگاه زندگی من بوده‌ای؛ ممنون بخاطر این وعده که هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند مرا از محبت تو جدا کند. باشد که رحمتهای تو همواره سبب سپاسگزاری من باشد.



:: بازدید از این مطلب : 130
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 5 مرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 

وعده روزانه

۹ لکن شما قبیله برگزیده و کهانت ملوکانه و امّت مقدس و قومی که ملک خاص خدا باشد هستید تا فضایل او را که شما را از ظلمت، به نور عجیب خود خوانده است، اعلام نمایید. ( اول پطرس فصل ۲)

بازتاب:

به عنوان ایمانداران مسیحیان، به ما این امتیاز و افتخار فوق العاده‌ای داده شده است که "ملک خاص خدا" نامیده شویم. اگر چه ما فاقد هر گونه هویت و در این جهان گمشده بودیم؛ اما با رحمت عالی و عظیم خداوند آشنا شدیم. او ما را به عنوان یک قوم مقدس انتخاب و برای جلال خودش از این جهان جدا کرد؛ ایمانداران امروز قبیله برگزیده خدا هستند که خود خدا آنها را برای مسیح از دنیا جدا کرده است. از اینرو ما قطعا به پادشاه قادر متعال تعلق داریم؛ پس باشد که ما نیکویی و عدالت او را به همه مردم دنیا اعلام کنیم.



:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 14 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

  

موضوع  آرامش   در   40   قسمت از کتاب مقدس آورده شده است

 

مزامیر باب ۳۴ آیه ۱۴
 ۱۴ از بدی اجتناب نما و نیكویی بكن؛ صلح را طلب نما و در پی آن بكوش.

   مزامیر باب ۳۷ آیه ۱۱
 ۱۱ و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ خواهند گردید.

   مزامیر باب ۳۷ آیه ۳۷
 ۳۷ مرد كامل را ملاحظه كن و مرد راست را ببین زیرا كه عاقبت آن مرد سلامتی است.

   امثال باب ۱۶ آیه ۷
  ۷ چون راههای شخص پسندیده خداوند باشد، دشمنانش را نیز با وی به مصالحه می‌آورد.

   امثال باب ۲۰ آیه ۳
 ۳ از نزاع دور شدن برای انسان عزّت است، اما هر مرد احمق مجادله می‌كند.

   جامعه باب ۴ آیه ۶
  ۶ یك كف پر از راحت از دو كف پر از مشقّت و در پی باد زحمت كشیدن بهتر است.

   اشعیا باب ۲ آیه ۴
 ۴ و او امّت‌ها را داوری خواهد نمود و قوم‌های بسیاری را تنبیه خواهد كرد و ایشان شمشیرهای خود را برای گاوآهن و نیزه‌های خویش را برای ارّه‌ها خواهند شكست و امّتی بر امّتی شمشیر نخواهد كشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.

   اشعیا باب ۹ آیه ۶
 ۶ زیرا كه برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد.

   اشعیا باب ۲۶ آیه ۳
  ۳ دل ثابت را در سلامتی كامل نگاه خواهی داشت، زیرا كه بر تو توكّل دارد.

   ارمیا باب ۶ آیه ۱۳ تا ۱۴
  ۱۳ چونكه جمیع ایشان چه خُرد و چه بزرگ، پر از طمع شده‌اند و همگی ایشان چه نبی و چه كاهن، فریب را بعمل می‌آورند. ۱۴ و جراحت قوم مرا اندك شفایی دادند، چونكه می‌گویند سلامتی است، سلامتی است با آنكه سلامتی نیست.»



:: بازدید از این مطلب : 226
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 6 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

****هر که ایمان دارد که عیسی، مسیح است، از خدا مولود شده است؛ و هر که والد را محبت می‌نماید، مولود او را نیز محبت می‌نماید. ( اول یوحنا فصل ۵)

بازتاب:

وه که چه ساده، چه شگفت انگیز، و چقدر جالب است. این ایمان حقیقی باید تمام آن چیزی باشد که بین ما و محبت سیری ناپذیر خود خدا می‌ایستد. و ورای همه اینکه، کل همین ایمان را برای باور مسیح، خود خدا به ما عطا کرده است؛ ایمانی که در چارچوب کلمات نمی‌گنجد. پس بیاییم با تمامی قلب و جان خود، او را متبارک خوانده و ستایش کنیم؛ و چنانچه او ما را محبت کرد ما هم نه تنها او را، بلکه تمامی فرزندان او را نیز محبت نماییم.

متی باب ۵ آیه ۹
  ۹ خوشابحال صلح كنندگان، زیرا ایشان پسران خدا خوانده خواهند شد.

   متی باب ۱۰ آیه ۲۱ تا ۲۲
  ۲۱ و برادر، برادر را و پدر، فرزند را به موت تسلیم خواهند كرد و فرزندان بر والدین خود برخاسته، ایشان را به قتل خواهند رسانید؛ ۲۲ و به جهت اسم من، جمیع مردم از شما نفرت خواهند كرد. لیكن هر كه تا به آخر صبر كُند، نجات یابد.

   متی باب ۱۰ آیه ۳۴ تا ۳۶
 ۳۴ گمان مبرید كه آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم بلكه شمشیر را. ۳۵ زیرا كه آمده‌ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم. ۳۶ و دشمنان شخص، اهل خانه او خواهند بود.

   مرقس باب ۹ آیه ۵۰
  ۵۰ نمک نیکو است، لیکن هر گاه نمک فاسد گردد به چه چیز آن را اصلاح می‌کنید؟ پس در خود نمک بدارید و با یکدیگر صلح نمایید.



:: بازدید از این مطلب : 143
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 6 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۸ تو را حکمت خواهم آموخت و به راهی که باید رفت ارشاد خواهم نمود و تو را به چشم خود که بر تو است نصیحت خواهم فرمود. ( مزامیر فصل ۳۲)

بازتاب:

وه که چه وعده با شکوهی! بخاطر محبت و فیض غیر قابل توصیف پدر آسمانی ما، او ما را مطمئن می‌سازد که او معلم ماست و حضور او همواره با ما بوده و تا ابد ادامه خواهد داشت. خداوند قادر است ما را در هر شرایط سخت و غیر منتظره‌ای هدایت کرده و عبور دهد. پس بیاییم بخاطر چنین حاکمیت و چنین عظمتی شادی کنیم. باشد که حضور چنین خدایی همواره سبب تشویق فوق‌العاده و اعتماد به نفس ما باشد؛ زیرا خداوند با چشم خود مواظب ما خواهد بود.

 



:: بازدید از این مطلب : 180
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 26 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

۲۲ تقصیرهای تو را مثل ابر غلیظ و گناهانت را مانند ابر محو ساختم. پس نزد من بازگشت نما زیرا تو را فدیه کرده‌ام. ( اشعیا فصل ۴۴)

بازتاب:
ای قوم خدا، پدر خود در آسمان را متبارک بخوانید که ما را از گناهان بیشمار فدیه کرده است. در حالی که ما در باتلاق گناهان خود غرق شده بودیم، او ما را بیرون کشیده و کاملا پاک نموده است. در حالی که ما زیر خروارها خاک مرده بودیم و سنگ قبر بر ما فشار می‌آورد، او روح و جان ما را فدیه داده و حیاتی نو به ما عطا کرده و خلقتی تازه از ما بوجود آورد. علیرغم گناهان گذشته ما، او آماده است تا ما را فدیه دهد و گناهان ما را محو و بدور اندازد. پس ستایش او را برای چنین رحمت غیر قابل تردیدی که در واقع او به تنهایی شایسته چنین ستایشی است.

 



:: بازدید از این مطلب : 144
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 26 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

متی آیه 7 تا 11:

بجوييد تا بيابيد

«بخواهيد تا به شما داده شود. بجوييد تا بيابيد. در بزنيد تا به روی شما باز شود.
زيرا هر كه چيزی بخواهد، بدست خواهد آورد، و هر كه بجويد، خواهد يافت. كافی است در بزنيد، كه در برويتان باز می‌شود.
اگر كودكی از پدرش نان بخواهد، آيا پدرش به او سنگ می‌دهد؟
10 اگر از او ماهی بخواهد، آيا به او مار می‌دهد؟
11 پس شما كه اينقدر سنگدل و گناهكار هستيد، به فرزندانتان چيزهای خوب می‌دهيد، چقدر بيشتر پدر آسمانی‌تان، بركات خود را به شما خواهد بخشيد، اگر از او بخواهيد.


:: بازدید از این مطلب : 469
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 19 خرداد 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد