نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۲۵ که همه بشر را روزی می‌دهد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است. ( مزامیر فصل ۱۳۶)

بازتاب:

رحمت همیشه پایدار خدا یکی از زیباترین جواهرات در میان گنجینه بزرگ برکات مسیحی است. او مددکار، نجات دهنده و روزی دهنده‌ای اعجاب انگیز است؛ اگر برای وعده محبت بدون پایان پدر آسمانی ما نبود، ایمانداران هیچ آرامش زمینی در جان و زندگی خود نداشتند. با آگاهی از اینکه محبت خدا تا به ابد برای فرزندان ایمان تضمین شده است، از اینرو ما از اینکه خداوند هرگز ما را رها نمی‌کند، و هرگز زندگی و حیات ابدی را از ما پس نمی‌گیرد، و هرگز ما را از قوت خود برای مقابله با سختیها محروم نمی‌کند؛ می‌توانیم احساس سعادت و خوشبختی کنیم.

 تفسیر کاربردی   اعمال رسولان  فصل  ۱۸

در قرنتس (۱۸: ۱-۱۱)
۱-۳ قرنتس شهر مهمی در جنوب یونان بود (اول قرنتیان: مقدمه مشاهده شود). هنگامی که پولس برای اولین بار از آتن وارد شد، هیچ کس را در شهر نمی‌شناخت. اما به زودی یک یهودی به نام اکیلا و همسرش پرسکله را ملاقات کرد. اکیلا همانند پولس یک خیمه دوز بود. پولس هر جا که می‌رفت، با خیمه دوزی تامین معاش می‌نمود (اعمال ۲۰: ۳۴؛ اول تسالونیکیان ۲: ۹؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۷-۸ مشاهده شود). در روزگار پولس، حتی یهودیان بسیار تحصیل کرده نیز زندگی خود را با کارهای دستی تامین می‌کردند. به عنوان مثال، کاتبین (معلمین) یهودی برای تعالیم خود مزدی تقاضا نمی‌کردند، بلکه برای امرار معاش حرفه‌ای پیشه می‌کردند.
زمانی که پولس و اکیلا در قرنتس زندگی می‌کردند، امپراطور روم کلودیوس بود. هنگامی که انجیل مسیح برای نخستین بار در روم موعظه شد، یهودیان ساکن آنجا چنان آشوب و غوغایی بر ضد آن به پا کردند که کلودیوس برآشفت و تمامی یهودیان را از روم بیرون کرد. به این دلیل بود که اکیلا و پرسکله روم را به قصد قرنتس ترک گفتند.

۴ پولس طبق عادت خود، در قرنتس نیز در کنیسه‌های یهود بشارت می‌داد. به این ترتیب، انجیل را هم به یهودیان و هم به یونانیانی که خدای واحد حقیقی را می‌پرستیدند، بشارت می‌داد.

۵-۶ هنگامی که سیلاس و تیموتائوس به قرنتس رسیدند، اخبار خوشی را از کلیسای نوبنیاد تسالونیکی به همراه آوردند. تسالونیکیان در ایمان نوین خود استوار باقی مانده بودند (اول تسالونیکیان ۳: ۶-۱۰ مشاهده شود). بعد از دریافت این اخبار بود که پولس نامۀ اول خود را به تسالونیکیان نوشت. سیلاس و تیموتائوس هدایایی را نیز از کلیسای فیلیپی برای پولس آورده بودند (دوم قرنتیان ۱۱: ۹؛ فیلیپیان ۴: ۱۵ مشاهده شود).
مانند سایر شهرها (اعمال ۱۳: ۴۵، ۵۰؛ ۱۴: ۲؛ ۱۷: ۵) یهودیان قرنتس نیز شروع به مخالفت با پولس نمودند. بنابراین، پولس به نشانۀ اعتراض دامن خود را بر ایشان افشاند (آیۀ ۶) تا هیچ غبار یا چرکی از کنیسۀ ایشان بر او باقی نماند. افشاندن دامن بدین شکل نشانۀ اکراه بی حد بود (اعمال ۱۳: ۵۱). پولس بشارت نجات را به ایشان اعلام کرده بود. یهودیان با رد انجیل داوری خدا را بر خود فرو می‌آوردند. پولس وظیفۀ خود را در این زمینه نسبت به یهودیان انجام داده بود و مسئولیت هلاکت ایشان بر دوش او نخواهد بود (اعمال ۲۰: ۲۶-۲۷؛ اول قرنتیان ۹: ۱۶ و تفسیر آنها مشاهده شود).

۷ بنابراین پولس شروع کرد به بشارت به غیر یهودیان. یک یونانی خداترس به نام تیتوس یوستس به پولس اجازه داد که در خانه‌اش موعظه کند. بسیاری از دانشمندان کتاب مقدس بر این باورند که اسم کوچک این مرد غایوس بوده است و او همانی است که در رومیان ۱۶: ۲۳ و اول قرنتیان ۱: ۱۴ قید شده است.

۸ خدمت پولس در قرنتس موفقیت آمیزتر از آتن بود. در اینجا حتی رئیس کنیسه، کریسپوس، نیز به خداوند ایمان آورد (اول قرنتیان ۱: ۱۴).

۹-۱۱ در این هنگام پولس رؤیایی از سوی خداوند یافت که او را بیش از پیش دلگرم و تقویت نمود. خداوند عیسی در رؤیا به پولس وعده داد که تا وقتی که در قرنتس است، هیچ کس به او صدمه‌ای نخواهد زد. یهودیان در واقع با او ضدیت می‌کردند (آیۀ ۱۲)، اما نمی‌توانستند به او آسیبی برسانند. خداوند در رؤیا به پولس گفت که افراد بسیاری را در قرنتس برگزیده است، و پولس وسیله‌ای برای ایمان آوردن آنها خواهد بود. لذا پولس یک سال و شش ماه در قرنتس ماند و کلام مسیح را اعلام می‌نمود و تعلیم می‌داد.

پولس و غالیون (۱۸: ۱۲-۱۷)
۱۲ غالیون والی ایالت اخائیه، ایالت جنوبی یونان بود که قدرت بسیار داشت. وی این اقتدار را داشت که مانع موعظۀ پولس نه تنها در اخائیه بلکه در هر ایالت امپراطوری روم شود. دستور والی یک ایالت در هر ایالت دیگر نیز قابل اجرا بود. اگر غالیون دستور می‌داد که پولس موعظه در اخائیه را متوقف سازد، در آنصورت در هیچ جای امپراطوری روم اجازه موعظه نمی‌داشت.

۱۳ مذهب یهود یکی از مذاهب قانونی امپراطوری روم بود. یهودیان اجازه داشتند که برای عبادت خدا بر طبق شریعت یهود، کنایسی داشته باشند. اما یهودیان پولس را متهم به این کردند که نه مذهب یهود را بلکه مذهبی جدید و غیر قانونی را موعظه می‌کند و بدین ترتیب بر خلاف قانون روم عمل می‌کند (اعمال ۱۶: ۲۰-۲۱ و تفسیر آن مشاهده شود).

۱۴-۱۶ هنگامی که غالیون اتهام یهودیان را علیه پولس شنید، بلافاصله نتیجه گیری کرد که این مباحثه‌ای است مربوط به مذهب یهود، و پولس هیچ یک از قوانین روم را نقض نکرده است و صرفا شکلی از مذهب یهود را که یهودیان قرنتس با آن موافق نبودند، موعظه می‌کند. بنابراین غالیون مانع موعظه پولس نشد. به خاطر این تصمیم مهم غالیون بود که مسیحیان توانستند به مدت دوازده سال بعد از آن تاریخ، انجیل مسیح را بطور قانونی در تمام امپراطوری روم موعظه کنند و اشاعه دهند. اما بعد از این دوره، امپراطور جدیدی به نام نرون، مذهب مسیح را ممنوع ساخت و به طرز بی رحمانه‌ای به آزار ایمانداران در سراسر امپراطوری پرداخت.

۱۷ بعد از آنکه کریسپوس به خداوند ایمان آورد (آیۀ ۸) مردی سوستانیس نام جای او را به عنوان رئیس کنیسۀ یهود در قرنتس گرفت. بعد از آنکه غالیون، سوستانیس و دیگر یهودیان را از مسند (دادگاه) بیرون کرد، همه (یعنی یونانیان) سوستانیس را گرفته او را زدند. در آن روزگار، اکثر غیر یهودیان (از جمله یونانیان) نسبت به یهودیان احساس خوبی نداشتند و همواره پی فرصت بودند تا با ایشان بدرفتاری کنند. غالیون با بیرون راندن یهودیان از دادگاه، در واقع به ایشان توهین کرده بود. بنابراین، مردم بهانه و فرصت خوبی پیدا کرده بودند که خشم خود را نسبت به یهودیان با کتک زدن رئیس کنیسه شان، بروز دهند!

 

بازگشت پولس به انطاکیه (۱۸: ۱۸-۲۳)
۱۸ یهودیان گاه برای خدا نذر خاصی می‌کنند. پولس شاید نذر کرده بود که از خدا به خاطر حفظ جانش در قرنتس تشکر کند. بعد از چنین نذری، شخص اجازه ندارد موهایش را کوتاه کند، مگر بعد از سپری شدن دورۀ معینی. سپس در آخرین روز نذر، شخص باید موهایش را کوتاه کند و آن را به خدا تقدیم نماید (اعداد ۶: ۱-۲۱).
کَنخُریه شهر بندری قرنتس بود (رومیان ۱۶: ۱). از آنجا پولس، اکیلا و پرسکله عازم افسس شدند.

۱۹-۲۱ در روزگار پولس، افسس یکی از مهمترین شهرهای خاور میانه بود و مرکز فرهنگی و تجاری عمده‌ای به شمار می‌رفت که بر ساحل شرقی ترکیه کنونی واقع شده بود. اما امروزه از آن بجز ویرانه باقی نمانده است.
پولس در این سفر تنها چند روز به تعلیم در کنیسۀ یهود در افسس پرداخت و هنگامی که با یهودیان آنجا وداع می‌کرد، گفت: «اگر خدا بخواهد باز نزد شما خواهم برگشت». اما اکیلا و پرسکله در افسس ماندند و خانۀ خود را خانۀ دوستی و مشارکت ایمانداران گرداندند (اول قرنتیان ۱۶: ۱۹). در سال ۵۴ میلادی امپراطوری روم کلودیوس مُرد و در نتیجه اکیلا و پرسکله به روم بازگشتند (رومیان ۱۶: ۳).

۲۲ پولس از افسس با کشتی عازم سوریه گردید (اعمال ۸: ۴۰؛ ۱۰:۱). بعد از رسیدن به قیصریه، به اورشلیم رفت تا کلیسا را در آنجا تحیت نماید. برخی از دانشمندان کتاب مقدس بر این باورند که پولس طبق نذرش، به اورشلیم رفت تا برای عید فصح در آنجا باشد. کلمۀ «اورشلیم» در متن یونانی این آیه بکار نرفته است، اما از مضمون می‌توان چنین برداشت کرد، زیرا در زبان اصلی یونانی، عبارت «بالا رفت» بکار رفته، و چون اورشلیم در ناحیه‌ای کوهستانی قرار دارد، می‌توان نتیجه گرفت که او به کوهستان اورشلیم «بالا رفته» و سپس، طبق متن یونانی، به سوی انطاکیه «پایین آمد».

۲۳ کلیسای انطاکیه پولس و سیلاس را روانۀ این سفر دوم بشارتی نموده بود (اعمال ۱۵: ۴۰)، بنابراین درست همانطور که پولس و برنابا گزارشی از اولین سفر بشارتی خود گزارش دادند، پولس نیز در این فرصت تمام آنچه را که خدا به واسطۀ سیلاس و او انجام داده بود، بازگو کرد (اعمال ۱۴: ۲۶-۲۷).
آنگاه پولس بار دیگر روانه غلاطیه و فریجیه شد تا ایمانداران کلیساهایی را که او و برنابا در اولین سفر بشارتی خود تاسیس کرده بودند تقویت و تشویق نماید. بدین ترتیب سومین سفر بشارتی پولس آغاز شد.

اَپُلُس در افسس (۱۸: ۲۴-۲۸)
۲۴ اپلس یک یهودی تحصیل کرده از اهالی اسکندریه بود. وی از تمام کتب مقدسه یهود یعنی عهد عتیق آگاهی دقیق داشت.

۲۵ معلوم نیست که چه کسی برای اولین بار اپلس را در طریق خداوند (مسیح) تعلیم داد. وی مطالب زیادی در مورد مسیح می‌دانست و انجیل را با حرارت بسیار موعظه می‌نمود. اما در تعلیم او چیزی ناقص بود. وی فقط از تعمید یحیی اطلاع داشت، تعمیدی که یحیی برای آماده کردن مردم برای پذیرفتن عیسی انجام می‌داد (مرقس ۱: ۲-۴). او چیزی در مورد تعمید در نام عیسی که پطرس در روز پنطیکاست از آن سخن رانده بود، نمی‌دانست (اعمال ۲: ۳۸). از این امر درمی یابیم که اپلس روح‌القدس را نیافته بود زیرا که در عهد جدید، تعمید در نام عیسی معمولا پیش از دریافت روح‌القدس صورت می‌پذیرفت (اعمال ۲: ۳۸؛ ۸: ۱۵-۱۷ وتفسیر آنها مشاهده شود). اپلس سخنان یحیی تعمید دهنده را نشنیده بود که گفت: «من شما را به آب تعمید می‌دهم لکن او شما را با روح‌القدس تعمید خواهد داد» (مرقس ۱: ۸).

۲۶ هنگامی که اکیلا و پرسکله موعظه اپلس را شنیدند، دانستند که درک او کاستی‌هایی دارد؛ اما اشتباه او را در مقابل دیگران آشکار نکردند، زیرا نمی‌خواستند او را خجل نمایند. در عوض، اپلس را به خانه خود دعوت کرده، بطور خصوصی و بطور کاملتر، اصول ایمان را بدو آموختند. با وجود اینکه اپلس واعظ مشهوری بود، با فروتنی اصلاح برادر و خواهر بزرگتر خود را پذیرفت.

۲۷-۲۸ پولس به تازگی قرنتس را ترک گفته بود. و اکنون دیگر رسول یا رهبر مسیحی شناخته شده‌ای در قرنتس نبود. بنابراین، برادران افسس اپلس را تشویق کردند تا به قرنتس برود و رهبری کلیسای آنجا را بر عهده گیرد. بدین ترتیب، اپلس به قرنتس رفت و کمک زیادی به کلیسا نمود. اپلس خود که مانند پولس، یک یهودی بود، می‌توانست به گونه‌ای مؤثر با یهودیان بر مبنای کتب مقدسه خودشان یعنی عهد عتیق، مباحثه کند و اثبات کند که عیسی همان مسیح موعود است.
اپلس می‌رفت تا رهبری برجسته شود. وی سود زیادی به کلیسای قرنتس رساند. نفوذ او در آنجا آنقدر زیاد بود که برخی از اعضای کلیسای قرنتس شاگرد او شده، از او پیروی کردند (اول قرنتیان ۱: ۱۲؛ ۳: ۴). پولس، اپلس را یک همکار و یک رسول همکار به حساب می‌آورد (اول قرنتیان ۳: ۲۱-۲۲؛ ۴: ۶، ۹). در قرنتس پولس بذر را کاشت و اپلس آنرا آبیاری نمود.
باشد که ما نیز حکایت پرسکله، اکیلا و اپلس را سرمشق قرار دهیم. همۀ ما نقصان‌ها و کاستی‌هایی داریم. باشد که یکدیگر را خصوصی و با تواضع و ملایمت اصلاح کنیم. باشد که همانند اپلس، اینچنین فروتن و اصلاح پذیر باشیم. آنگاه ما نیز بالغ شده، خادمین سودمند عیسی مسیح خواهیم گردید.



:: بازدید از این مطلب : 163
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 26 مرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

۳ خداوند از جای دور به من ظاهر شد (و گفت): «با محبت ازلی تو را دوست داشتم، از این جهت تو را به رحمت جذب نمودم. ( ارمیا فصل ۳۱)

بازتاب:

خداوند از آغاز جهان ما را برگزید و از همان ابتدا ما را در محبت عظیم خود قرار داد. پس بیاییم او را بابت یک چنین برگزیدگی و محبتی شکر کنیم:
ای پدر من که در آسمانی، من شایسته این همه محبت نیستم؛ از اینکه مرا به نزد خودت فرا خواندی و هدیه نجات را به من دادی، بسیار سپاسگزارم. از اینکه مرا با محبت ابدی خودت دوست داری بسیار ممنون هستم. ای خداوند به من یاد بده که دیگران را همانطور دوست داشته و محبت کنم که تو مرا از ازل دوست داشته و محبت کردی.

پولس از خدمات خود دفاع می‌کند (۱۰: ۱-۱۸)


۱ پولس با روحیۀ حلم و رافت مسیح از قرنتیان استدعا می‌کند. حلم و رافت، از جنبه‌های شخصیتی هر مسیحی بالغ می‌باشد. بعضی ممکن است که به غلط تصور کنند که حلم و بردباری، نشانۀ ضعف بوده، یک مرد با جرات و قوی، نباید از خود حلم نشان بدهد. ولی این تصور کاملا از حقیقت به دور است. حلم و رافت، نشانۀ اصلی و بارز قوت و مردانگی است. بزرگ ترین، قوی ترین، و مهم‌ترین مرد تاریخ بشر (عیسی مسیح)، در عین حال حلیم‌ترین و رئوف‌ترین مرد تاریخ هم بود. و از آنجا که پولس روح‌القدس را دریافت کرده است؛ رفتار او نیز پر از رافت و حلم می‌باشد.
هر چند عیسی مسیح، حلیم، رئوف و مهربان بود، در مقابله با گناه و تباهی، سرسخت، جدی، و شجاع بود (متی ۲۳: ۱۳-۳۶؛ یوحنا ۲: ۱۴-۱۶ را مشاهده کنید). به همین منوال نیز، پولس در عین حالی که حلیم و رئوف بود، با جدیت و تندی قرنتیان را به خاطر گناهانشان مورد توبیخ قرار می‌داد. شجاعت و جدیت پولس از نیروی درونی خودش سرچشمه نمی‌گرفت، بلکه ریشه و منشا قدرت، سرسختی، و شجاعت پولس، عیسی مسیح بود.
بعضی از اعضای کلیسای قرنتس با پولس دشمنی داشتند و از این سبب به پولس تهمت زده، می‌گفتند که هر وقت که پولس دور است، شجاع و با جسارت می‌شود ولی زمانی که در نزدیک به کلیسا است، ترس و بزدلی‌اش آشکار می‌گردد. یعنی اینکه او به هنگام نگارش رسالات از خود جسارت به خرج می‌دهد ولی شخصا انسانی ترسو بیش نیست (آیۀ ۱۰). به عبارت دیگر او مثل سگی ترسیده است که فقط از دور عوعو می‌کند. آنها می‌گفتند که پولس جرات ندارد که رو در رو به قرنتیان سخن گوید و آنها را حضورا توبیخ کند. لذا در این آیه پولس به لحنی طعن آمیز، گفتار آنها را تکرار می‌کند.
از یک جهت، طعنه‌های دشمنان پولس صحت داشت. زیرا بار اول، پولس در ضعف و ترس و لرزش بسیار به نزد قرنتیان آمده بود (اول قرنتیان ۲: ۳). ولی آن دشمنان یک حقیقت مهم را فراموش کرده بودند که پولس رسول آمده بود که برهان روح و قوت روح‌القدس را به نمایش گذارد (اول قرنتیان ۲: ۴). با فراموش کردن این حقیقت، دشمنان پولس مرتکب خلاف گویی و تهمت بی جا زدن به پولس شده بودند. این خصلت بدگویان است، آنها هرگز تمامی واقعیت‌ها را به زبان نمی‌آورند، بلکه با بزرگ ساختن بخشی از واقعیات، تصویری غلط و گمراه کننده از مسائل ترسیم می‌کنند. بیایید که مواظب باشیم مبادا ما نیز دربارۀ رهبران کلیسا، مرتکب چنین گناهی شده، واقعیات را وارونه و یا ناقض بازگو کنیم.

۲ دشمنان پولس همچنین به او تهمت زندگی مطابق با معیارهای این جهان را زده، می‌گفتند که او به طریق جسم رفتار می‌کند. در جواب این اتهام، پولس رسول می‌گوید که اگر لازم شد، با جرات با ایشان مقابله خواهد کرد. ولی، پولس نمی‌خواهد که با کلیسای قرنتس رفتاری توام با جسارت داشته باد. برعکس، او خواهان این است که دشمنانش حقیقت را دیده، پیش از آمدنش به قرنتس توبه کنند تا اینکه او مجبور نباشد آنها را توبیخ نماید.

۳ زندگی کردن در این جهان (رفتار در جسم) با رفتار کردن به طریق جسم (آیۀ ۲) متفاوت است. وقتی پولس می‌گوید در جسم رفتار می‌کنیم منظورش این است که در این جهان زیست می‌کند و به خاطر بشر بودن خود، مجبور به تحمل ضعفهای جسم است. او به خوراک، استراحت، استحمام و غیره نیازمند است و مجبور است که خستگی، بیماری و درد و سختیهای جسم را تحمل کند. ولی هر چند که پولس در جسم رفتار می‌کند، ولی به طریق جسم رفتار نکرده، مهم‌تر از آن، به قانون جسم جنگ نمی‌نماید (آیۀ ۳). اصطلاح «رفتار به طریق جسم» یعنی زندگی بر اساس معیارها و ظوابط انسانیت کهنه (رومیان ۶: ۶)، یا بر اساس طبیعت گناه آلود سابق (رومیان ۸: ۴-۵). در روزهای پیش از ایمانش، پولس بر طبق موازین دنیا و به طریق جسم جنگ می‌کرد. ولی اینک او در مسیح خلقت تازه‌ای است (دوم قرنتیان ۵: ۱۷)؛ بنابراین، او دیگر بر اساس راه‌های دنیا زندگی و مبارزه نمی‌کند، بلکه به روح رفتار می‌کند (غلاطیان ۵: ۱۶). هر چند جسم پولس نو نشده است، و تا زمانی که پولس زنده است، بایستی این بدن کهنه را تحمل کرده در جسم رفتار نماید.
همچنین، پولس قانون جسمی جنگ نمی‌کند؛ یعنی اینکه او در مبارزۀ روحانی خود از اسلحه و شیوه‌های این جهان بهره نمی‌جوید. او مثل افراد غیر مسیحی و به روش معمول در این جهان مبارزه نمی‌کند. او به تهمت و افترا، بدنامی یا خدعه و حیله یا نیرنگ و دسیسه متوسل نمی‌شود. او دشمنان خود را با کمک شمشیر و تیر و نیزه شکست نخواهد داد.

۴ پس اسلحۀ پولس چیست؟ در جواب این سوال پولس می‌گوید: اسلحۀ جنگ ما جسمانی نیست (رومیان ۱۳: ۱۲؛ دوم قرنتیان ۶: ۷؛ افسسیان ۶: ۱۳-۱۸ را مشاهده کنید). سلاح پولس، «قدرت خدا» است. اسلحۀ روحانی پولس، قادر است برای انهدام قلعه ها. اسلحۀ پولس او را قادر می‌سازد که با مکرهای ابلیس مقاومت کند (افسسیان ۶: ۱۱). انسانها دشمنان ما نیستند، عدوی اصلی ابلیس است (افسسیان ۶: ۱۲). اسلحۀ این جهان فقط به انسانها کارگر می‌افتد، و برای مبارزه با ابلیس باید سلاح روحانی به کف گرفت.

۵ افکار و عقاید انسانهایی که بر اساس موازین این جهان، با فکرهای خدا مغایرت دارد. تنها یک مخلوق تازه (کسی که به توسط روح‌القدس از نو مولود گریده باشد) قادر است که جهان را از نقطه نظر و دیدگاه مسیح ببیند و مانند خدا به مسائل نگرش کند (اول قرنتیان ۲: ۱۶). خیالات و هر بلندی فکر انسان دنیوی همیشه خود را بر خلاف معرفت خدا می‌افرازد. ذهن و مغز انسان جسمانی، قلعه شیطان است، و افکار و خیالات فرد دنیوی، تحت تاثیر جهان و ابلیس می‌باشد. تنها با کمک اسلحۀ روحانی پولس قادر بود که آن قلعه‌ها را (پایگاه افکار شیطانی را) به زیر افکند.
جا دارد از خود بپرسیم که آیا ما نیز در این امر موفق بوده ایم؟ آیا ما نیز توانسته‌ایم «که خیالات و هر بلندی را که خود را به خلاف معرفت مسیح می‌افزاد، به زیر افکنیم»؟ شاید در ظاهر مسیح را اطاعت و پیروی می‌کنیم، ولی آیا در باطن و در فکر خود نیز او را اطاعت می‌کنیم؟
همه می‌دانند که به زبان آوردن افکار شریر، عملی پسندیده نمی‌باشد. ولی باید به یاد داشت که انبار کردن آن افکار نیز، به همان میزان بد و شریر است. شاید بشود آن افکار ناپاک را از دیگران پنهان داشت، ولی در مقابل چشمان نهان بین خدا، قدرت پنهان سازی آن افکار شریر را از کف می‌دهیم. خدا به همه چیز، حتی آنچه که در ذهن ما می‌گذرد آگاه است.
گه گاه ممکن است ذهن ما مورد حملۀ افکار پلید قرار گیرد؛ چاره چیست؟ چگونه خود را از این افکار خلاص کنیم؟ راه چاره این است که هر فکری را به اطاعت مسیح اسیر سازیم. یعنی اینکه آن افکار و خیالات را به زیر نفوذ مسیح آورده، آنها را تحت کنترل نیروی پاک کننده عیسی قرار دهیم. افکار ناپاک، «سربازان» شیطان هستند. با کمک اسلحۀ روحانی و شمشیر روح که همان کلام خدا است (افسسیان ۶: ۱۷)، آنها را به اسارت مسیح در آوریم.
به بیانی دیگر، افکار پلید- از قبیل حرص، خشم، حسادت، ناپاکی و غیره- مانند پرندگانی هستند که در بالای سر ما پرواز می‌کنند. ما نمی‌توانیم مانع پرواز ایشان و چرخ زدن آنها شویم، ولی مطمئنا قادر هستیم که مانع شویم که آنها بر روی موهای ما مشغول به لانه سازی شوند! (یعقوب ۱: ۱۵ و تفسیر آن را مشاهده کنید).

۶ پولس امیدوار است که کلیسای قرنتیان خود را به زودی از شر انبیا و معلمان کذبه خلاص کند. پولس منتظر است که ایمانداران واقعی و حقیقی کلیسای قرنتس، زودتر توبه کرده، به عوض پیروی از معلمان کذبه، به سوی خدا باز گردند، او منتظر این است که اطاعت (آنها) کامل شود. پولس به شرطی به قرنتس باز خواهد گشت که آنها خود را از نفوذ و سیطرۀ معلمان کذبه خلاص کرده باشند. و آن زمانی که پولس به قرنتس مراجعت کند، زهر معصیت انتقام خواهد جست، او گناهکاران و گمراه کنندگان را مورد توبیخ تنبیه قرار خواهد داد و معلمان دروغین را از کلیسا اخراج خواهد نمود.

۷ بعضی از اعضای کلیسای قرنتس می‌گفتند که از آن مسیح هستند. آنها خود را از لحاظ ایمانی بالاتر از دیگران دانسته و با گفتن اینکه به مسیح تعلق دارند، دیگران را تحقیر کرده، ایشان را خوار می‌شماردند (اول قرنتیان ۱: ۱۲ را مشاهده کنید). این افراد پولس را نیز مورد حکم و قضاوت قرار می‌دادند و به صورت ظاهری نظر می‌کردند. پولس به آنها می‌گوید: «بر من حکم نکنید! ظاهر افراد مبنای خوبی برای قضاوت نیست!» پولس می‌گوید: ما نیز همچنان از آن مسیح هستیم.
در این آیه درسی بسیار مهم برای همۀ ما نهفته است. ما انسانها، فقط به دیدن ظواهر امر قادریم و بر اساس آنچه که مشاهده می‌کنیم، بر کرسی قضاوت می‌نشینیم. چه بسا که برادری را می‌بینیم و از آنچه که می‌کند و با آنچه که می‌کند و یا نحوۀ لباس پوشیدن، یا شیوۀ سخن گفتن او مورد پسند ما قرار نمی‌گیرد؛ آیا واکنش ما منفی خواهد بود؟ ممکن است بگوییم: «آن شخص مسیحی نیست! یا آنکه او آدم خوبی نیست!» با نگاه کردن به ظاهر آن شخص، فراموش می‌کنیم که او به مسیح تعلق دارد؛ که مسیح در قلب او است که او نیز روح‌القدس را دارد. پس بیایید که قضاوت نکردن را شعار زندگی خود قرار دهیم. برعکس حتی المقدور سعی کنیم که درون افراد را بینیم. بیایید که سعی در شناختن و نزدیک شدن به آن برادر کرده، وی را درک کنیم. بینیم که انگیزه‌ها و دلایل او چیست، میل و خواسته‌های وی را درک نماییم. آنگاه خواهیم فهمید که چرا آن برادر اینگونه رفتار می‌کند و دلیل وی از رفتارش چیست. اگر این رویۀ ما باشد، خیلی دیرتر کار قضاوت را شروع خواهیم کرد!

۸ از آنجا که روح‌القدس پولس را به خدمت رسالت خوانده است؛ پولس رسول به اقتدار رسالت خود فخر می‌کند. اقتدار پولس از شخصیت خودش نیست؛ بلکه او اقتدار رسالت خود را از عیسی مسیح دریافت کرده است.
توجه داشته باشیم که پولس رسول، برای بنا نه برای خرابی، اقتدار خود را به شبانان، واعظین، و کشیشان کلیساها منتقل می‌کند (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۰ را مشاهده کنید).

۹-۱۱ پیشتر، پولس با فروتنی و حلم (آیۀ ۱)، ضعف و ترس و لرزش بسیار (اول قرنتیان ۲: ۳). به نزد قرنتیان آمده بود. ولی در اینجا، پولس به قرنتیان هشدار می‌دهد که او از ایشان نمی‌ترسد! پولس می‌گوید: مستعد هستیم که از هر معصیت انتقام جوییم (آیۀ ۶). در عین حال پولس امیدوار است که تنبیه سخت لازم نباشد و زمانی که به قرنتس آمد، آنها را از لحاظ روحانی سالم بیابد.

۱۲ در این آیه، پولس مجددا با لحنی آمیخته با طعن به قرنتیان سخن می‌گوید. پولس اظهار می‌کند که جرات ندارد که خود را مانند آن کسانی که خود را بزرگ می‌پندارند بشمارد.
معلمان کذبه خود را بزرگ می‌پنداشتند. ایشان خود را با خود می‌پیمایند و خود را به خود مقابله می‌نمایند؛ یعنی آنها خود را محک و مبنای قضاوت بر اعمال خویش قرار می‌دادند. چه قدر این کار اشتباه است! در این دنیا فقط یک میزان و مبنا و محک صحیح برای سنجش اعمال وجود دارد و آن عیسی مسیح است. تا زمانی که خود را با عیسی مسیح مقایسه نکرده‌ایم، قادر به تشخیص اشتباهات و نارسایی‌های خود نخواهیم بود. و زمانی که خود را با عیسی مسیح سنجیدیم متوجه نقایص و کمبودهای خود خواهیم شد. تنها با سنجیدن خود با عیسی مسیح، فروتنی واقعی را تجربه خواهیم کرد.

۱۳-۱۴ پولس به خود فخر نمی‌کند. او زیاده از اندازه فخر نمی‌کند (آیۀ ۱۳). برعکس، او مراقب است که پا از اندازه‌ای که برایش مشخص شده، بیرون نگذارد. او تنها در آن وظایفی که خدا برایش مقرر کرده است، افتخار می‌کند. وظیفه‌ای که خداوند برای پولس مشخص و مقرر کرده بود، موعظه انجیل به امتها بود (اعمال ۹: ۱۵؛ رومیان ۱: ۵ را مشاهده کنید). پیرو انجام همین وظیفه بود که پولس به قرنتیان رسیده بود.

۱۵-۱۶ پولس پای خود را از حد خود بیرون نمی‌گذارد و به کاری که خود انجام نداده است فخر نمی‌کند. او کار و موعظه و بشارت دیگران را به حساب خود نمی‌گذارد. پولس رسول به جایی می‌رود که پیش از او کسی پا ننهاده باشد (رومیان ۱۵: ۲۰). پولس امیدوار است که قرنتس تبدیل به مرکز پخش و انتشار پیام انجیل به غرب اروپا گردد. ولی پیش از آن، میسحیان قرنتس بایستی رشد کرده، زندگی بالغ روحانی را تجربه کنند. در غیر آن صورت، کلیسای قرنتس، قادر به پخش و صدور پیام انجیل به جهان نخواهد بود، و آنها هرگز نخواهند توانست که پولس را در خدماتش یاری رسانند. دلیل ناتوانی کلیسای قرنتس این است که مسیح هرگز قادر نخواهد بود که از کلیسایی که آلوده به گناه است، دچار چند دستگی شده است، یا آنکه دارای تعلیم غلط می‌باشد، استفاده کند.

۱۷-۱۸ پولس رسول در اینجا از ارمیای نبی ۹: ۲۴ نقل قول می‌کند (اول قرنتیان ۱: ۳۱ را مشاهده کنید).
باشد که به خود فخر نکرده، از خود تعریف نکنیم، زیرا که این کار افراد دنیوی و مغرور است. وانگهی، بیایید که در پی تعریف و تایید از جانب دیگران نباشیم (یوحنا ۵: ۴۴؛ ۱۲: ۴۳ را مشاهده کنید). در عوض، بیایید که در خداوند فخر کرده و در پی آن باشیم که خداوند را مدح نماییم.



:: بازدید از این مطلب : 146
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 مرداد 1399 | نظرات ()