خداوند از آغاز جهان ما را برگزید و از همان ابتدا ما را در محبت عظیم خود قرار داد. پس بیاییم او را بابت یک چنین برگزیدگی و محبتی شکر کنیم:
ای پدر من که در آسمانی، من شایسته این همه محبت نیستم؛ از اینکه مرا به نزد خودت فرا خواندی و هدیه نجات را به من دادی، بسیار سپاسگزارم. از اینکه مرا با محبت ابدی خودت دوست داری بسیار ممنون هستم. ای خداوند به من یاد بده که دیگران را همانطور دوست داشته و محبت کنم که تو مرا از ازل دوست داشته و محبت کردی.
پولس از خدمات خود دفاع میکند (۱۰: ۱-۱۸)
۱ پولس با روحیۀ حلم و رافت مسیح از قرنتیان استدعا میکند. حلم و رافت، از جنبههای شخصیتی هر مسیحی بالغ میباشد. بعضی ممکن است که به غلط تصور کنند که حلم و بردباری، نشانۀ ضعف بوده، یک مرد با جرات و قوی، نباید از خود حلم نشان بدهد. ولی این تصور کاملا از حقیقت به دور است. حلم و رافت، نشانۀ اصلی و بارز قوت و مردانگی است. بزرگ ترین، قوی ترین، و مهمترین مرد تاریخ بشر (عیسی مسیح)، در عین حال حلیمترین و رئوفترین مرد تاریخ هم بود. و از آنجا که پولس روحالقدس را دریافت کرده است؛ رفتار او نیز پر از رافت و حلم میباشد.
هر چند عیسی مسیح، حلیم، رئوف و مهربان بود، در مقابله با گناه و تباهی، سرسخت، جدی، و شجاع بود (متی ۲۳: ۱۳-۳۶؛ یوحنا ۲: ۱۴-۱۶ را مشاهده کنید). به همین منوال نیز، پولس در عین حالی که حلیم و رئوف بود، با جدیت و تندی قرنتیان را به خاطر گناهانشان مورد توبیخ قرار میداد. شجاعت و جدیت پولس از نیروی درونی خودش سرچشمه نمیگرفت، بلکه ریشه و منشا قدرت، سرسختی، و شجاعت پولس، عیسی مسیح بود.
بعضی از اعضای کلیسای قرنتس با پولس دشمنی داشتند و از این سبب به پولس تهمت زده، میگفتند که هر وقت که پولس دور است، شجاع و با جسارت میشود ولی زمانی که در نزدیک به کلیسا است، ترس و بزدلیاش آشکار میگردد. یعنی اینکه او به هنگام نگارش رسالات از خود جسارت به خرج میدهد ولی شخصا انسانی ترسو بیش نیست (آیۀ ۱۰). به عبارت دیگر او مثل سگی ترسیده است که فقط از دور عوعو میکند. آنها میگفتند که پولس جرات ندارد که رو در رو به قرنتیان سخن گوید و آنها را حضورا توبیخ کند. لذا در این آیه پولس به لحنی طعن آمیز، گفتار آنها را تکرار میکند.
از یک جهت، طعنههای دشمنان پولس صحت داشت. زیرا بار اول، پولس در ضعف و ترس و لرزش بسیار به نزد قرنتیان آمده بود (اول قرنتیان ۲: ۳). ولی آن دشمنان یک حقیقت مهم را فراموش کرده بودند که پولس رسول آمده بود که برهان روح و قوت روحالقدس را به نمایش گذارد (اول قرنتیان ۲: ۴). با فراموش کردن این حقیقت، دشمنان پولس مرتکب خلاف گویی و تهمت بی جا زدن به پولس شده بودند. این خصلت بدگویان است، آنها هرگز تمامی واقعیتها را به زبان نمیآورند، بلکه با بزرگ ساختن بخشی از واقعیات، تصویری غلط و گمراه کننده از مسائل ترسیم میکنند. بیایید که مواظب باشیم مبادا ما نیز دربارۀ رهبران کلیسا، مرتکب چنین گناهی شده، واقعیات را وارونه و یا ناقض بازگو کنیم.
۲ دشمنان پولس همچنین به او تهمت زندگی مطابق با معیارهای این جهان را زده، میگفتند که او به طریق جسم رفتار میکند. در جواب این اتهام، پولس رسول میگوید که اگر لازم شد، با جرات با ایشان مقابله خواهد کرد. ولی، پولس نمیخواهد که با کلیسای قرنتس رفتاری توام با جسارت داشته باد. برعکس، او خواهان این است که دشمنانش حقیقت را دیده، پیش از آمدنش به قرنتس توبه کنند تا اینکه او مجبور نباشد آنها را توبیخ نماید.
۳ زندگی کردن در این جهان (رفتار در جسم) با رفتار کردن به طریق جسم (آیۀ ۲) متفاوت است. وقتی پولس میگوید در جسم رفتار میکنیم منظورش این است که در این جهان زیست میکند و به خاطر بشر بودن خود، مجبور به تحمل ضعفهای جسم است. او به خوراک، استراحت، استحمام و غیره نیازمند است و مجبور است که خستگی، بیماری و درد و سختیهای جسم را تحمل کند. ولی هر چند که پولس در جسم رفتار میکند، ولی به طریق جسم رفتار نکرده، مهمتر از آن، به قانون جسم جنگ نمینماید (آیۀ ۳). اصطلاح «رفتار به طریق جسم» یعنی زندگی بر اساس معیارها و ظوابط انسانیت کهنه (رومیان ۶: ۶)، یا بر اساس طبیعت گناه آلود سابق (رومیان ۸: ۴-۵). در روزهای پیش از ایمانش، پولس بر طبق موازین دنیا و به طریق جسم جنگ میکرد. ولی اینک او در مسیح خلقت تازهای است (دوم قرنتیان ۵: ۱۷)؛ بنابراین، او دیگر بر اساس راههای دنیا زندگی و مبارزه نمیکند، بلکه به روح رفتار میکند (غلاطیان ۵: ۱۶). هر چند جسم پولس نو نشده است، و تا زمانی که پولس زنده است، بایستی این بدن کهنه را تحمل کرده در جسم رفتار نماید.
همچنین، پولس قانون جسمی جنگ نمیکند؛ یعنی اینکه او در مبارزۀ روحانی خود از اسلحه و شیوههای این جهان بهره نمیجوید. او مثل افراد غیر مسیحی و به روش معمول در این جهان مبارزه نمیکند. او به تهمت و افترا، بدنامی یا خدعه و حیله یا نیرنگ و دسیسه متوسل نمیشود. او دشمنان خود را با کمک شمشیر و تیر و نیزه شکست نخواهد داد.
۴ پس اسلحۀ پولس چیست؟ در جواب این سوال پولس میگوید: اسلحۀ جنگ ما جسمانی نیست (رومیان ۱۳: ۱۲؛ دوم قرنتیان ۶: ۷؛ افسسیان ۶: ۱۳-۱۸ را مشاهده کنید). سلاح پولس، «قدرت خدا» است. اسلحۀ روحانی پولس، قادر است برای انهدام قلعه ها. اسلحۀ پولس او را قادر میسازد که با مکرهای ابلیس مقاومت کند (افسسیان ۶: ۱۱). انسانها دشمنان ما نیستند، عدوی اصلی ابلیس است (افسسیان ۶: ۱۲). اسلحۀ این جهان فقط به انسانها کارگر میافتد، و برای مبارزه با ابلیس باید سلاح روحانی به کف گرفت.
۵ افکار و عقاید انسانهایی که بر اساس موازین این جهان، با فکرهای خدا مغایرت دارد. تنها یک مخلوق تازه (کسی که به توسط روحالقدس از نو مولود گریده باشد) قادر است که جهان را از نقطه نظر و دیدگاه مسیح ببیند و مانند خدا به مسائل نگرش کند (اول قرنتیان ۲: ۱۶). خیالات و هر بلندی فکر انسان دنیوی همیشه خود را بر خلاف معرفت خدا میافرازد. ذهن و مغز انسان جسمانی، قلعه شیطان است، و افکار و خیالات فرد دنیوی، تحت تاثیر جهان و ابلیس میباشد. تنها با کمک اسلحۀ روحانی پولس قادر بود که آن قلعهها را (پایگاه افکار شیطانی را) به زیر افکند.
جا دارد از خود بپرسیم که آیا ما نیز در این امر موفق بوده ایم؟ آیا ما نیز توانستهایم «که خیالات و هر بلندی را که خود را به خلاف معرفت مسیح میافزاد، به زیر افکنیم»؟ شاید در ظاهر مسیح را اطاعت و پیروی میکنیم، ولی آیا در باطن و در فکر خود نیز او را اطاعت میکنیم؟
همه میدانند که به زبان آوردن افکار شریر، عملی پسندیده نمیباشد. ولی باید به یاد داشت که انبار کردن آن افکار نیز، به همان میزان بد و شریر است. شاید بشود آن افکار ناپاک را از دیگران پنهان داشت، ولی در مقابل چشمان نهان بین خدا، قدرت پنهان سازی آن افکار شریر را از کف میدهیم. خدا به همه چیز، حتی آنچه که در ذهن ما میگذرد آگاه است.
گه گاه ممکن است ذهن ما مورد حملۀ افکار پلید قرار گیرد؛ چاره چیست؟ چگونه خود را از این افکار خلاص کنیم؟ راه چاره این است که هر فکری را به اطاعت مسیح اسیر سازیم. یعنی اینکه آن افکار و خیالات را به زیر نفوذ مسیح آورده، آنها را تحت کنترل نیروی پاک کننده عیسی قرار دهیم. افکار ناپاک، «سربازان» شیطان هستند. با کمک اسلحۀ روحانی و شمشیر روح که همان کلام خدا است (افسسیان ۶: ۱۷)، آنها را به اسارت مسیح در آوریم.
به بیانی دیگر، افکار پلید- از قبیل حرص، خشم، حسادت، ناپاکی و غیره- مانند پرندگانی هستند که در بالای سر ما پرواز میکنند. ما نمیتوانیم مانع پرواز ایشان و چرخ زدن آنها شویم، ولی مطمئنا قادر هستیم که مانع شویم که آنها بر روی موهای ما مشغول به لانه سازی شوند! (یعقوب ۱: ۱۵ و تفسیر آن را مشاهده کنید).
۶ پولس امیدوار است که کلیسای قرنتیان خود را به زودی از شر انبیا و معلمان کذبه خلاص کند. پولس منتظر است که ایمانداران واقعی و حقیقی کلیسای قرنتس، زودتر توبه کرده، به عوض پیروی از معلمان کذبه، به سوی خدا باز گردند، او منتظر این است که اطاعت (آنها) کامل شود. پولس به شرطی به قرنتس باز خواهد گشت که آنها خود را از نفوذ و سیطرۀ معلمان کذبه خلاص کرده باشند. و آن زمانی که پولس به قرنتس مراجعت کند، زهر معصیت انتقام خواهد جست، او گناهکاران و گمراه کنندگان را مورد توبیخ تنبیه قرار خواهد داد و معلمان دروغین را از کلیسا اخراج خواهد نمود.
۷ بعضی از اعضای کلیسای قرنتس میگفتند که از آن مسیح هستند. آنها خود را از لحاظ ایمانی بالاتر از دیگران دانسته و با گفتن اینکه به مسیح تعلق دارند، دیگران را تحقیر کرده، ایشان را خوار میشماردند (اول قرنتیان ۱: ۱۲ را مشاهده کنید). این افراد پولس را نیز مورد حکم و قضاوت قرار میدادند و به صورت ظاهری نظر میکردند. پولس به آنها میگوید: «بر من حکم نکنید! ظاهر افراد مبنای خوبی برای قضاوت نیست!» پولس میگوید: ما نیز همچنان از آن مسیح هستیم.
در این آیه درسی بسیار مهم برای همۀ ما نهفته است. ما انسانها، فقط به دیدن ظواهر امر قادریم و بر اساس آنچه که مشاهده میکنیم، بر کرسی قضاوت مینشینیم. چه بسا که برادری را میبینیم و از آنچه که میکند و با آنچه که میکند و یا نحوۀ لباس پوشیدن، یا شیوۀ سخن گفتن او مورد پسند ما قرار نمیگیرد؛ آیا واکنش ما منفی خواهد بود؟ ممکن است بگوییم: «آن شخص مسیحی نیست! یا آنکه او آدم خوبی نیست!» با نگاه کردن به ظاهر آن شخص، فراموش میکنیم که او به مسیح تعلق دارد؛ که مسیح در قلب او است که او نیز روحالقدس را دارد. پس بیایید که قضاوت نکردن را شعار زندگی خود قرار دهیم. برعکس حتی المقدور سعی کنیم که درون افراد را بینیم. بیایید که سعی در شناختن و نزدیک شدن به آن برادر کرده، وی را درک کنیم. بینیم که انگیزهها و دلایل او چیست، میل و خواستههای وی را درک نماییم. آنگاه خواهیم فهمید که چرا آن برادر اینگونه رفتار میکند و دلیل وی از رفتارش چیست. اگر این رویۀ ما باشد، خیلی دیرتر کار قضاوت را شروع خواهیم کرد!
۸ از آنجا که روحالقدس پولس را به خدمت رسالت خوانده است؛ پولس رسول به اقتدار رسالت خود فخر میکند. اقتدار پولس از شخصیت خودش نیست؛ بلکه او اقتدار رسالت خود را از عیسی مسیح دریافت کرده است.
توجه داشته باشیم که پولس رسول، برای بنا نه برای خرابی، اقتدار خود را به شبانان، واعظین، و کشیشان کلیساها منتقل میکند (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۰ را مشاهده کنید).
۹-۱۱ پیشتر، پولس با فروتنی و حلم (آیۀ ۱)، ضعف و ترس و لرزش بسیار (اول قرنتیان ۲: ۳). به نزد قرنتیان آمده بود. ولی در اینجا، پولس به قرنتیان هشدار میدهد که او از ایشان نمیترسد! پولس میگوید: مستعد هستیم که از هر معصیت انتقام جوییم (آیۀ ۶). در عین حال پولس امیدوار است که تنبیه سخت لازم نباشد و زمانی که به قرنتس آمد، آنها را از لحاظ روحانی سالم بیابد.
۱۲ در این آیه، پولس مجددا با لحنی آمیخته با طعن به قرنتیان سخن میگوید. پولس اظهار میکند که جرات ندارد که خود را مانند آن کسانی که خود را بزرگ میپندارند بشمارد.
معلمان کذبه خود را بزرگ میپنداشتند. ایشان خود را با خود میپیمایند و خود را به خود مقابله مینمایند؛ یعنی آنها خود را محک و مبنای قضاوت بر اعمال خویش قرار میدادند. چه قدر این کار اشتباه است! در این دنیا فقط یک میزان و مبنا و محک صحیح برای سنجش اعمال وجود دارد و آن عیسی مسیح است. تا زمانی که خود را با عیسی مسیح مقایسه نکردهایم، قادر به تشخیص اشتباهات و نارساییهای خود نخواهیم بود. و زمانی که خود را با عیسی مسیح سنجیدیم متوجه نقایص و کمبودهای خود خواهیم شد. تنها با سنجیدن خود با عیسی مسیح، فروتنی واقعی را تجربه خواهیم کرد.
۱۳-۱۴ پولس به خود فخر نمیکند. او زیاده از اندازه فخر نمیکند (آیۀ ۱۳). برعکس، او مراقب است که پا از اندازهای که برایش مشخص شده، بیرون نگذارد. او تنها در آن وظایفی که خدا برایش مقرر کرده است، افتخار میکند. وظیفهای که خداوند برای پولس مشخص و مقرر کرده بود، موعظه انجیل به امتها بود (اعمال ۹: ۱۵؛ رومیان ۱: ۵ را مشاهده کنید). پیرو انجام همین وظیفه بود که پولس به قرنتیان رسیده بود.
۱۵-۱۶ پولس پای خود را از حد خود بیرون نمیگذارد و به کاری که خود انجام نداده است فخر نمیکند. او کار و موعظه و بشارت دیگران را به حساب خود نمیگذارد. پولس رسول به جایی میرود که پیش از او کسی پا ننهاده باشد (رومیان ۱۵: ۲۰). پولس امیدوار است که قرنتس تبدیل به مرکز پخش و انتشار پیام انجیل به غرب اروپا گردد. ولی پیش از آن، میسحیان قرنتس بایستی رشد کرده، زندگی بالغ روحانی را تجربه کنند. در غیر آن صورت، کلیسای قرنتس، قادر به پخش و صدور پیام انجیل به جهان نخواهد بود، و آنها هرگز نخواهند توانست که پولس را در خدماتش یاری رسانند. دلیل ناتوانی کلیسای قرنتس این است که مسیح هرگز قادر نخواهد بود که از کلیسایی که آلوده به گناه است، دچار چند دستگی شده است، یا آنکه دارای تعلیم غلط میباشد، استفاده کند.
۱۷-۱۸ پولس رسول در اینجا از ارمیای نبی ۹: ۲۴ نقل قول میکند (اول قرنتیان ۱: ۳۱ را مشاهده کنید).
باشد که به خود فخر نکرده، از خود تعریف نکنیم، زیرا که این کار افراد دنیوی و مغرور است. وانگهی، بیایید که در پی تعریف و تایید از جانب دیگران نباشیم (یوحنا ۵: ۴۴؛ ۱۲: ۴۳ را مشاهده کنید). در عوض، بیایید که در خداوند فخر کرده و در پی آن باشیم که خداوند را مدح نماییم.